زندگينامه ال چه گوارا
زندگينامه: ال چه گوارا (1928-1967)
"ال چه هستم و زندهام بيش از مردهام ارزش دارد."
اين كلماتي بودند كه چه گوارا در روز پيش از اعدامش عليه نظامياني كه وي را دستگير كرده بودند، به كار برد.آن چريك دربند در آن لحظات نميتوانست اين تصور را از ذهن بگذراند كه پس از مرگ بدل به يك افسانه خواهد شد. در مخيلهاش حتي نميگنجيد كه صنايع كشورهاي سرمايه دار از افسانه وي اسطوره خواهند ساخت.
تنها يك سال پس از كشته شدن چه گوارا، دانشجويان آمريكايي و اروپايي تصوير وي را كه به پرچمها الصاق شده بود، به نشانه اعترض در فضاي دانشگاهي كشورهاي غربي به هوا بلند كردند. تصاوير وي از سوي ميليونها نقر به چاپ ميرسيد. اسطوره چه ديگر در سراسر جهان قابل فروش بود.
ال چه گوارا كودكي بود ضعيف و رنجور كه از بيماري آسم رنج ميبرد. او به دليل ابتلا به اين بيماري به جاي مدرسه رفتن در خانه كنار مادرش ماند. در واقع معلم اصلي سالهاي اوليه اموزش ال چه مادرش بود. زماني نيز كه به دانشگاه راه يافت، هنوز به سياست بي علاقه بود. در واقع ارنستو ال چه گوارا در ابتدا و در لباس يك توريست معمولي بدون آنكه علاقه و درك خاصي از مسائل سياسي داشته باشد در سراسر آمريكاي لاتين به سير و سياحت پرداخت.
گشت و گذار در ميان قبايل سرخپوست شمال آرژانتين نقطه آغاز سفري بود كه او را از نظر شخصيتي دگرگون ميساخت. اين دانشجوي رشته پزشكي پس از بازگشت از سفر خود به كشورهاي شيلي، پرو، كلمبيا، ونزوئلا و ميامي در ايالات متحده در يادداشتهايش نوشت: حس ميكنم بوي خاك و خون دشمنم مرگ، به مشامم ميرسد.
در سال 1953 ال چه به مكزيك رفت و در آنجا با يكي از همراهان ماركسيستش هيلدا گادئا آشنا شد. هيلدا گادئا فردي است كه بعدها ال چه را به نيكو لوپس انقلابي مكزيكي معرفي كرد و اين يكي نيز وي را با فيدل كاسترو آشنا كرد. پس از كودتاي سيا (سازمان اطلاعات مركزي آمريكا) در مكزيك، ال چه به نهضت مقاومت مكزيك پيوست.
در مزرعهاي واقع در خاليسكو ال چه براي اولين بار توسط سرهنگ آلبرتو بايو آموزشهاي چريكي ديد.ال چه در مزرعه خاليسكو استعدادهاي نهفته خود در زمينه آموزشهاي نظامي را به نمايش گذاشت. در سال 1956 و زماني كه ال چه به همراه فيدل كاسترو و با كشتي گرانما پا به كوبا گذاشت، ديگر يكي از رهبراني بود كه براي سرنگوني ديكتاتور كوبا باتيستا برگزيده شده بودند.
از آن زمان به بعد در تاريخ از ال چه به عنوان مرد مورد اعتماد كاسترو ياد ميشود. نتيجه اين اعتماد سپردن فرماندهي نيروهاي انقلابي به ال چه در نبرد سانتا كلارا بود. در نبرد سانتا كلارا پيروزي قطعي براي انقلابيون كوبايي رقم خورد. پس از پروزي انقلاب كوبا ال چه مدتي را به عنوان يك سياستمدار و در مقام رييس زندان لاكابانيا در هاوانا پايتخت كوبا انجام وظيفه ميكرد.
ال چه در كوبا و در لباس سياتمدار كوتاه مدتي دوام آورد و در سن 35 سالگي اين كشور، زن و فرزندان و مقام سياسي خويش را براي رسيدن به هدفي بزرگتر ترك كرد: انقلاب در سراسر قاره آمريكاي جنوبي.
ال چه اما نتوانست به اهداف خود در رهبري يك انقلاب سراسري در آمريكاي لاتين برسد. در سال 1967 توسط كماندوهاي بوليويايي كه در آمريكا تعليم ديده بودند، دستگير و سپس توسط آنها اعدام شد.
ال چه در حالي كه در برابر جوخه آتش قرار گرفته بود و ميدانست ديگر آخرين لحظه عمر فرا رسيده خطاب به سربازاني كه لوله تفنگهايشان را برابرش گرفته بودند، گفت: حواستان را خوب جمع كنيد و خوب نشانه گيري كنيد كه داريد يك مرد را ميكشيد. اين كلمات آخرين كلماتي بودند كه 9 اكتبر 1967 از دهان ال چه گوارا خارج شدند.
منبع: ال موندو ُ به نقل از همشهری آنلاین