تحلیل برکناری مکتی از نگاه زیبا کلام
 

بدون ترديد پيش از شوك خبر كنار گذاشتن ناگهاني وزير خارجه نفس آن حركت، آنقدر عجيب، غيرعادي و غيرمترقبه بود كه تا ساعت‌هاي اوليه سرويس‌هاي جهاني خبري نسبت به نفس خبر ترديد داشتند. چگونه ممكن بود وزير خارجه با علم و اطلاع رئيس‌جمهور عازم سنگال شود جهت ابلاغ پيام رئيس‌جمهور ايران و درست حين انجام ماموريت ظاهراً نه از طريق دستگاه ديپلماسي كه از طريق سرويس‌هاي خبري مي‌فهمد بركنار شده است. كمترين سوال منوچهر متكي قاعدتاً آن است كه چرا اين‌گونه كنار گذاشته شد؟ آيا نمي‌شد «ديپلماتيك»تر كنار گذاشته مي‌شد؟ بالاخره او كه خود را به احمدي‌نژاد تحميل نكرده بود. حتي اگر فرض بگيريم احمدي‌نژاد از او ناراضي بود و مصمم بود او را بركنار كند، آيا نمي‌شد 24 ساعت يا حداكثر 48 ساعت ديگر صبر مي‌كرد تا او از آفريقا بازمي‌گشت و به وي اطلاع داده مي شد كه «رئيس‌جمهور خواهان استعفاي وي شده است» و بعد هم به مطبوعات و رسانه‌ها اعلام مي‌شد كه «رئيس‌جمهور با استعفاي وزير خارجه منوچهر متكي» موافقت كرده است؟ اما اين‌گونه رفتار كردن سبك و سياق احمدي‌نژاد نيست. او با استعفا، يا درست‌تر گفته باشيم با تقاضاي بركناري هيچ‌يك از اعضاي كابينه‌اش موافقت نمي‌كند. في‌الواقع درست‌ترش اين است كه بگوييم هيچ وقت احمدي‌نژاد نمي‌گذارد كار به اينجا بكشد. اما مشكل اساسي آن است كه منوچهر متكي هيچ اختلاف نظر جدي با رئيس نداشت يا دست‌كم اگر هم مخالفت و نارضايتي داشت هرگز آن را ابراز نكرده بود. او هرگز خلاف جهت آب شنا نكرده بود. به عنوان وزير خارجه، حتي سفير يا كارداري در اين پنج سال و نيم نبود كه بدون دستور يا دست‌كم موافقت و اذن رئيس‌جمهور منصوب شود. در حوزه سياست خارجي احمدي‌نژاد خودش تصميم‌گيري مي‌كرد، خودش برنامه مسافرت‌هاي خارجي‌اش را مي‌ريخت، خودش (يا دفترش) نطقش را مي‌نوشت. 

وزير خارجه در حقيقت يكي از همراهان رئيس‌جمهور در سفرهاي خارجي بود، بدون آنكه هيچ نقش و وظيفه‌اي داشته باشد. حتي بعد از آن هم كه رئيس‌جمهور چهار نماينده ويژه براي چهار نقطه دنيا كه براي ايران مهم بود منصوب كرد، باز هم متكي باقي ماند. في‌الواقع آنچه در سنگال اتفاق افتاد و آن شكل بركناري متكي مسووليتش با خودش بود. في‌الواقع پرسش از احمدي‌نژاد نيست كه چرا با متكي اين ‌گونه برخورد كرد، بلكه پرسش درست‌تر و اصولي‌تر از متكي است كه چرا گذاشت كار به اينجا برسد يا بكشد. واقعيت آن است كه مدت‌ها بود احتمال داده مي‌شد كه متكي خودش خواهد رفت اما او به دلايلي نامعلوم براي افكار عمومي، مانده بود. در خصوص عملكرد و دستاوردهاي وزارت خارجه در پنج سال و نيم مديريت منوچهر متكي چه مي‌توان گفت؟ هر نوع تلاش در جهت پاسخ به اين سوال و هر نوع ارزيابي از عملكرد متكي در حقيقت در تضاد با پيام اصلي اين يادداشت قرار مي‌گيرد. همه حرف اين يادداشت آن است كه مدت‌ها مي‌شد كه منوچهر متكي در حاشيه بود، بنابراين چگونه مي‌توان پرسيد كه عملكرد او چگونه بوده؟ اين پرسش مستلزم اين پيش‌فرض است كه او را سكاندار كشتي سياست خارجي كشور ظرف پنج سال و نيم گذشته بدانيم؛ پيش‌فرضي كه با واقعيت همخواني چنداني ندارد. اما به هرحال منوچهر متكي يك اصولگراست و دست‌كم اگر نقش خيلي زيادي در سياست خارجي كشور نداشت، جهت‌گيري‌هاي آن پنج سال و نيم خيلي هم مخالف نمي‌توانسته بوده باشد. اساساً هرگونه ارزيابي از سياست خارجي مستلزم طرح يك پرسش است: نگاه آنان به عرصه ديپلماتيك، جهان، مناسبات بين‌الملل و ايران چگونه است. بنابراين هرگونه ارزيابي واقع‌بينانه‌اي از سياست خارجي ايران در زمان به قدرت رسيدن اصولگرايان بالطبع بايد با در نظر گرفتن جهان‌بيني‌شان صورت گيرد.
به نقل از سایت زیباکلام