ریشه فرضیه حق الهی پادشاه 

احمد رضا طاهری  

در زمان نشر تحریرات گیوم1 تا حدود یک قرن بعد موضوع مخالفت با قدرت مطلقه پاپ همه جا در تمام مناطق اروپا شایع و موضوع بحث عمومی مردم حتی عوام قرار گرفته بود.  این امر در واقع از حالت بحث آکادمیک و تحقیقی خارج شده و به دست مردم افتاده بود. این جریان منتج به نتایجی گردید و به صورتی در آمد که بعدها موثر در تحول اوضاع افتاد و در سیر افکار سیاسی حائز کمال اهمیت گردید.  

تجملات و جاه و جلال دربار پاپ نیز مورد انتقاد و حمله شدید قرار گرفت و این انتقاد منتهی به دوره اصلاحات مذهبی گردید. نهضت اعتزالیون (اسکیسم)  از 1378 تا 1417 اوضاع را وخیم تر نمود و در افکار اروپائیان تاثیر شدید گذاشت. وجود دو پاپ و بعضی اوقات سه پاپ رقیب یکدیگر که غالبا چیزی بیش از آلت مطامع و رقابتهای سلسله شاهان یا مطامع رقابتهای ملی نبودند و تمام دسایس مذهبی و سیاسی را بر ضد یکدیگر بکار میبردند بر خلاف سابقه و سنت، موجب تقلیل احترام نسبت به پاپ و باعث تضعیف وی گردید. بعلاوه، فساد و رشوه و سوء استفاده در تمام تشکیلات کلیسا رخنه کرده و به شهرت مذهبیون لطمه شدید وارد ساخت.

چنین جریانات و جنبش ها به تدریج حالت ضد کلیسا به خود پیدا کردند و در نتیجه دولت دنیوی را بر خلاف آن تقویت کرد. طرفداران تغییر اصلاح کلیسا در این فکر بودند که برای وارد آوردن فشار به پاپ و کلیسا احتیاج به یک تکیه گاه قوی دارند.

نتیجه آن شد که موثرترین وسیله "شاه و سلطنت اند" که میتوانند مقابل پاپ و کلیسا قرار گیرند.2 به همین علت بود که بعدها مارتین لوتر3 خود را به دامان شاهزادگان آلمانی انداخت و فرضیه حقوق الهی شاه، فلسفه رسمی لوتریانها 4 و انگلیکنها 5 گردید.

اعتقاد اکثر مردم زمان تغییر کرد و این شد که پادشاه نایب خداست و مقاومت با وی ممنوع و مردود است و حتی قدرت اسقف ها نیز ناشی از شخص پادشاه بوده و قدرت شاه مافوق قدرت کشیشان است زیرا قدرت روحانی نه مال لازم دارد و نه احتیاجی به قدرت ارضی دارد.

این استدلال بعدها منجر به ظهور این نظریه شد که شاه رئیس دنیوی کلیسا و پاپ رئیس روحانی آن است. بدین طریق قدرتی که از این جریان ضد پاپ و کلیسا استفاده کرد همان قدرت سیاسی یا دولت دنیوی بود، و اولین نتیجه آزادی کلیسا از قید کنترل سلسله مراتب آن بود که کلیسا را کاملا تحت نفوذ و قدرت شاه قرار دهد.

اما این مسئله در قرون بعدی چنان با موفقیت پیش نرفته است. در هر حال، در آن زمان خاص نشر این افکار ضد کلیسا و ضد پاپ در میان عموم مردم رواج داشت و موضوع بحث توده های مردم بود و تاثیراتی در افکار مذهبی مردم بوجود آورد، یعنی مردم افکاری را پرورش میدادند که از حوزه مذهبی خارج و به سیاست و دولت و رابطه افراد با دولت ارتباط پیدا میکرد.

 1.   گیوم دوکامGuillaume Doccam  یا به انگلیسی ویلیام آف اوکام در سال 1349 ب م درگذشت. او یک فیلسوف اسکالستیک (تابع مکتب تفسیر) بود. وی مخالف پاپ زمان بود و اکثر اوقات دوره زندگی خود را در دربار لوی دوباویر و جانشینان وی میگذراند.

2.   جهت اطلاع بیشتر و برای خواندن متن اصلی مراجعه شود به: کتاب تاریخ فلسفه سیاسی، اثر دکتر بهاءالدین پازارگاد، انتشارات زوار، تهران، صفحه های 402 – 421.

3.   مارتین لوتر، کشیش و مترجم انجیل به ‌زبان آلمانی و یک تجدید نظر طلب مذهبی بود. او یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در تاریخ آیین مسیحیت و از پیشوایان نهضت اصلاحات پروتستانی بشمار میرود. لوتر به تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۴۸۳ در آیزلبن آلمان زاده شد و در ۱۸ فوریه ۱۵۴۶ درگذشت. 

4.   یعنی گرفته شده از افکار مذهبی مارتین لوتر.

5.   شاخه ایست از دین مسیحیت.

سایت شخصی دکتر احمد رضا طاهری