میدان قدرت و استراتژیهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران1376-1386 بخش دوم
میدان قدرت و استراتژیهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران1376-1386 بخش دوم
دکتر رسول بابائی
2.4. روایت گفتمان چپ
در این زمان بین انواع گفتمانهای چپ سنتی و مدرن نوعی توافق در تحلیل و برخورد با رویدادهای سیاسی وجود داشت؛ هم چنانکه خواهیم دید، بعد از واقعه کوی دانشگاه است که برخی از عناصر تندرو سربرآورده راه خود را از گفتمان چپ سنتی جدا می کنند و آرام آرام از این مرحله تا تحصن به سوی رادیکالیسم حرکت می کنند. بنابراین در اینجا منظور ما از گفتمان چپ همزمان هر سه گرایش فوق است ولی عمدتا بر گرایش های تندرو تاکید می کنیم تا تمایز گفتمانی آن با گفتمان راست فوق الذکر برجسته تر شود.
1.2.4. ماجرا چیست؟
گروههای چپ در مجموع حادثه کوی دانشگاه را به فتنه و کودتا تشبیه کردند که برخی از عناصر و گروههای تندرو داخلی آن را بوجود آورده بودند. در این میان برخلاف گروههای راست ، بر گروههای خودسر، شبه نظامیان و انصار حزب الله تاکید می شود. جبهه مشارکت در یکی از بیانیه های خود بر این نکته تاکید می کند:
نباید این فاجعه را یک حادثه و اتفاق تلقی کرد، این فاجعه جزیی از سلسله اقداماتی بود که ماهها پیش در قالب قتل های زنجیره ای، چهره ای فجیع و ضد انسانی و ضد اسلامی را توسط برخی مسئولان سابق امنیتی کشور ترسیم کرده بود و اینکه در سطحی وسیع تر با شدت و زشتی بیشتر دانشجویان مظلوم و محیط مقدس دانشگاه را در درون نیروی انتظامی نشانه گرفته بود.[55]
1. نظم معنایی متن در حول یک اپیزود و دو قطب سامان یافته است، قتلهای زنجیره ای ، مسئولان امنیتی و دانشجویان. دانشجویان در همان دامی گرفتار آمده اند که عده ای از روشنفکران.
2. نکته مهم تاکید بر دو مفهوم زنجیره ای و سابق است: قتلها فقط خاص این دوره نبوده اند و باید به دنبال قتلهایی دیگر هم گشت و مسئولان سابق امنیتی چنین کاری کرده اند و بنابراین مسئولان فعلی از این قتلها مبرا هستند.
3. متن تلاش می کند تا با ترکیب واقعه قتلهای زنجیره ای با واقعه کوی دانشگاه، بر شدت حملات خود به رقیب بیفزاید.
4. با اتصال بین حوادث فوق دلالت ضمنی متن این است که جناح موسوم به راست و شاخه انصار حزب الله مسئول این وقایع هستند.
بر اساس این روایت در شب هجدهم تیر ماه دانشجویان که نسبت به تعطیلی روزنامه سلام معترض بودند دست به راهپیمایی مسالمت آمیزی می زنند که ناگهان مورد حمله گروههای شبه نظامی و نیروهای انتظامی قرار می گیرند. نقطه آغاز در اینجا برخلاف روایت راست، نیروهای انتظامی و شبه نظامی معرفی می شوند. روزنامه صبح امروز در 19 تیرماه در سرمقاله ای با عنوان "آیا کسی هست؟" به صراحت بر ورود نیروهای نظامی و شبه نظامیان به داخل کوی دانشگاه تاکید می کند.[56] در این روایت نقل می شود که دانشجویان در آخرین ساعات روز 17 تیرماه در اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست با تجمع مسالمت امیزی زدند و برای دقایقی از محل کوی دانشگاه خارج شدند که بعد از تذکر مقامات کوی در حال بازگشت به کوی بودند که ناگهان مورد حمله نیروهای شبه نظامی و انتظامی قرار می گیرند:
به هنگام بازگشت دانشجویان به داخل خوابگاه ها و در حالی که تقریبا تمامی آنان وارد خوابگاه شده بودند، گروه دیگری از نیروهای انتظامی تحت هدایت عده ای ملبس به لباس غیر نظامی وارد محل شده و با اقدامات تحریک آمیز و خشن درگیری با دانشجویان و حتی سرپرستان خوابگاه دانشجویی می پردازند...با ادامه درگیری و علی رغم تمامی تلاشها، در نخستین ساعات بامداد تیرماه 78 حمله سبعانه و بی رحمانه ای به داخل کوی دانشگاه آغاز و در چند نوبت ادامه می یابد.[57]
1. در متن فوق از طریق صحنه پردازی و با استفاده از صفاتی مانند سبعانه و بی رحمانه تلاش می شود تا نیروی انتظامی و لباس شخصی ها به خشونت فزاینده محکوم شوند. در این صحنه پردازی، قطب ستم دیده دانشجویان و بالتبع اصلاح طلبان و قطب ستمگر رقیب توصیف می شود.
گروههای چپ در مجموع حوادث روزهای دوشنبه و سه شنبه بحرانی که در طی آن آشوبگران دست به تخریب می زنند و با آتش کشیدن چندین ماشین و حمله و یورش به بانکها و دکاکین وضعیت بحرانی را ایجاد می کنند، را به گروههای مشکوک نسبت می دهند و در روایتهای خود از این آشوبها برائت می جویند. بر این اساس گفته می شود که بعد از این که احساس کردند که حرکتهای مشکوکی در حال وقوع است سعی کردند تا دانشجویان را به پایان دادن به اعتراضات خود تشویق و ترغیب کنند و به ویژه گفته می شود که شورای متحصنین از بامداد روز 21 تیر پایان اعتراضات را اعلام کردند. بنابراین وقوع حوادث دو روز بعد را به گروههای مخالف خود نسبت می دهند. سازمان مجاهدین در تحلیلی در این مورد می نویسد:
تخریب و آتش سوزی شعب بانکها، اتوبوس ها، دکاکین و... یا حداقل ایجاد شایعه حمله به تخریب، تا عصر سه شنبه 22 تیرماه 1378 ادامه می یابد و از این ساعت به بعد و بدون اینکه تحول جدیدی در چگونگی برخورد عملی با اقدامات تخریبی به عمل آید، ناگاه آرامش کامل بر تهران بزرگ حاکم می شود... شروع و توقف سازمان یافته و ناگهانی آشوب و اقدامات تخریبی غیر مرتبط با اعتراض دانشجویی پس از کمتر از دو روز یعنی عصر 22 تیرماه 78 و بدون این که نیروهای انتظامی اقدام عملی جدیدی برای مقابله با آشوب کرده باشند، یکی دیگر از مسایل ابهام برانگیز و مشکوک حوادث اخیر است.[58]
1. دلالت ضمنی متن این است که عدم دخالت نیروهای انتظامی در کنترل و نیز پایان دادن به آشوبها نشانه همدستی آنها با آشوبگران است.
به این ترتیب گروههای پانزده گانه اصلاح طلبان هر کدام مدعی هستند که با صدور بیانیه های خود تلاش کردند تا جریان آشوبگرایانه را کنترل کنند و مانع از تشدید بحران شوند. در روایت چپ، آشوبهای روزهای دوشنبه و سه شنبه به گروههای مشکوک و بدون شناسنامه نسبت داده می شود.
2.2.4. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
در روایت چپ بر خلاف روایت راست به صراحت بر نیروهای لباس شخصی و شبه نظامی به عنوان عاملین ماجرای کوی تاکید می شود. در تمامی تحلیلهای سیاسی که از روز بعد از واقعه منتشر و بیان شدند، مساله اصلی از نظر چپ ها گروههای شبه نظامی هستند. از روز بعد از ماجرای کوی دانشگاه، گروههای چپ بر نقش گروههای فشار و شبه نظامی و انصار حزب الله به عنوان عاملین بحران تاکید کردند.[59] اکبر گنجی در سلسله مقالات خود در روزنامه صبح امروز مکررا بر این مورد تاکید می کند:
برنامه کودتا توسط تاریکخانه اشباح تهیه شده است. تاریکخانه ای که دارای بخشهای امنیتی، انتظامی، نظامی، گروههای فشار، رسانه ای، قضایی و... است. بخشهای امنیتی و انتظامی محفل نشینان در حادثه نفرت انگیز قتل دگراندیشان و دگرباشان و حمله به کوی دانشگاه خود را نشان دادند. اعضای تاریکخانه اشباح برای رسیدن به اهداف خویش از نهادها و ارگانهای رسمی سوء استفاده می کنند. وقایع ماههای گذشته نشان داد که آنان توان به کارگیری یک محفل در وزارت اطلاعات و یک گردان در نیروی انتظامی را دارا می باشند... گردان انتظامی با حمله به کوی دانشگاه و سرکوب دانشجویان درصدد نامشروع کردن نظام در چشم دانشجویان بود.[60]
1. متن فوق به لحاظ مضمون حاوی چند اپیزود معنایی است: کودتا، تاریکخانه اشباح، قتل دگراندیشان ودگرباشان، حمله به کوی دانشگاه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی. به این ترتیب متن تلاش می کند تا نشان دهد که نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات بخشی از یک مرکز اصلی بنام تاریکخانه اشباح هستند که قتلهای زنجیره ای و حمله به کوی دانشگاه را با هدف کودتا علیه نظام ترتیب داده اند.
2. با این همه یک تناقض در متن فوق وجود دارد که اعضای این تاریکخانه که خود در درون نظام هستند چرا باید علیه آن دست به کودتا بزنند. بنابراین می توان گفت که منظور متن از نظام بخشی از نظام است که اصلاح طلبان قدرت آن را در اختیار دارند.
3. در این روایت مستقیما بخشهای از حکومت به عنوان عاملین فاجعه کوی دانشگاه تهران هدف گرفته می شوند و برخلاف گفتمان راست که مدعی همنوایی برخی از گروههای داخلی و خارجی در این ماجرا است، اساسا بر نقش و عاملیت گروههای خارجی تاکید نمی شود و حتی این عاملیت انکار می شود و طرح مساله کشورهای خارجی در ماجرای کوی دانشگاه به عنوان امری گمراه کننده و بهانه ای برای سرکوب جنبش دانشجویی و فرار از هرگونه مسئولیت از سوی گروههای شبه نظامی تلقی می شود.[61]
3.2.4. هدف از ماجرا چه بوده است؟
در روایت چپ مجموعه ای از اهداف برای ماجرای کوی دانشگاه تهران مطرح می شود؛ جلوگیری از روند توسعه سیاسی و اصلاحات،[62] تضعیف دولت، جلوگیری از تشکیل مجلس ششم، بستن روزنامه ها، تهدید و ارعاب نهادهای مدنی و دانشجویی و تضعیف وزارت کشور. از روز بعد از واقعه کوی دانشگاه در بیانیه ها، تحلیلها و مصاحبه های فعالان سیاسی بر این محورها در بحران تاکید می شود. تاکید بر این اهداف در راستای طرح عاملین خاصی بسیار معنادار می شود. در واقع، گروههای اصلاح طلب با محکوم کردن گروههای فشار شبه نظامی تلاش می کنند که هدف معینی را نیز بر عملکرد آنها بار کنند. اکبر گنجی که ماجرای کوی دانشگاه را در ارتباط با وقایعی مانند قتلهای زنجیره ای می بیند در تحلیل خود معتقد است که چنین کودتای در نهایت به دنبال تحقق شش هدف زیر است:
اول، بستن مطبوعات جبهه دوم خرداد
دوم، حذف چهره های شاخص جنبش جامعه مدنی ایران و نزدیکان خاتمی از عرصه حیات سیاسی و اجتماعی
سوم، بی اعتبار کردن دولت خاتمی در سطح بین المللی
چهارم، کاهش مشروعیت دولت از طریق ایجاد بحرانهای اقتصادی
پنجم، خارج کردن کنترل نهادهای امنیتی- انتظامی از دست دولت
ششم، حذف خاتمی از راه استعفا، عدم کفایت یا کودتای نظامی.[63]
از دیدگاه گروههای اصلاح طلب در حادثه کوی دانشگاه ، رقبا به دنبال اهداف اول و پنجم بوده اند و تلاش کردند تا با ایجاد خشونت زمینه های تعطیلی مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین ارکان اصلاح طلبی را فراهم کرده و همچنین با ضعیف نشان دادن وزارت کشور نهادهای امنیتی و انتظامی را از دست دولت خارج کنند.
3.4. تبیین ماجرای کوی دانشگاه در زمینه میدان قدرت
در ماجرای کوی که یکی از جدی ترین وقایع و حوادث سیاسی بعد از انقلاب محسوب می شود، همزمان ما شاهد دو نوع خشونت هستیم، خشونت گرم عریان و خشونت سرد نمادین. در سطح اول، درگیری های خشن به شکل خیابانی، دستگیری و زخمی شدن، گروگانگیری و آتش زدن بانکها و ماشین ها و ساختمانهای عمومی رخ می دهد. در این مرحله هر دو گروه درگیر دچار صدماتی می شوند ولی تعدادی از دانشجویان هزینه های بیشتری می پردازند. در این سطح، عملا حادثه بین گروههای انتظامی و دانشجویان شورشی رخ می دهد. با این همه، هر یک از گروههای سیاسی دیگری را به بالاترین اعمال خشونت گرم عریان محکوم می کنند.
با این همه مساله اصلی ما در این فصل خشونت سرد نمادین است که خود را به شکل توصیف و روایت حادثه نشان می دهد. همچنانکه بارها تاکید کردیم منظور ما از خشونت نمادین تلاش هریک از گروهها و گفتمان برای تحمیل معنای خاص به شکل تفسیر بر یک ماجرا است. در ماجرای کوی دانشگاه هر یک از گفتمانها با تولید و توزیع صدها تحلیل و مقاله در خصوص ماجرا تلاش کردند تا در بازار زبانی جمهوری اسلامی ایران روایت خاص خود را مطرح کنند و از طریق توزیع گسترده کالای زبانی خود به بالاترین سطح مشروعیت دست پیدا کنند. بررسی ها موردی ما در این خصوص نشان می دهد که هر کدام از این گفتمانها ماجرای کوی دانشگاه را به مثابه فاجعه تلقی کرده و از عادی سازی یا طبیعی سازی آن جلوگیری می کنند. با این همه، هر یک از این گروهها تلاش می کنند تا عاملین و اهداف متفاوتی را در این فاجعه معرفی کنند. گروههای راست با روایت عاملین به عنوان دست نشاندگان امریکا، آشوبگران، اغتشاش گران، ضد انقلابیون، گروههای اصلاح طلب، دفتر تحکیمی ها، نهضت آزادی را هدف بالاترین اماج تفسیری و روایی خود قرار می دهند. در مقابل گروههای چپ، با روایت عاملین به عنوان شبه نظامیان، لباس شخصی ها، خشونت گران گروههای راست ، حزب الله، انصار و نهادهای امنیتی خاصی را هدف می گیرند. این تعیین بخشی به عاملین از طریق تحمیل مفاهیم خاص و بکارگیری مستتر و آشکار صورت می گیرد. مقایسه دو فقره زیر می تواند گواه این مطلب باشد:
1.حمله ددمنشانه.. انصار استبداد به خوابگاه دانشگاه تهران..
2. بگذار سعید فالانژ چون نسل صبح امروز در صبح امروز تو را چماقدار و گارد آهنین بخواند.
مورد اول قطعه بسیار کوتاهی از بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که در این قطعه کوتاه همزمان سه هدف معنایی و گفتمانی را دنبال می کند:
1. حمله وحشیانه ای به کوی دانشگاه تهران صورت گرفته است.
2. عامل این حمله انصار حزب الله بوده اند.
3. انصار حزب الله دیکتاتور هستند و بنابراین در تقابل با جبهه دموکراسی خواهی و توسعه سیاسی خواهی قرار می گیرند.
در مورد دوم که قطعه بسیار کوتاهی از یکی از نوشته های مسعود ده نمکی است همزمان سه هدف گفتمانی زیر دنبال می شود:
1. سعید یعنی همان سعید حجاریان، فالانژیست است، خشونت طلب است، کارگردان حادثه بوده است.
2. یک خشونت طلب فالانژ تو را چماقدار می خواند بنابراین اصل روایت او بی اعتبار است.
3. روزنامه صبح امروز یکی از ارکان فالانژهایی مانند سعید حجاریان است بنابراین روایتهایش ناروا است.
در سطح اهداف نیز هریک از گروهها تلاش کرده اند تا با طرح اهداف متفاوت از ماجرا کوی دانشگاه روایت خاصی را بر آن تحمیل کنند. در گفتمان راست، هدف به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی و تقدس زدایی از ارکان آن مانند رهبری و ارکان انتصابی مانند شورای نگهبان است و این گروهها در نهایت خواهان سکولاریسم هستند. در گفتمان چپ، هدف از ایجاد این بحران مبارزه با توسعه سیاسی، جامعه مدنی و تضعیف دولت خاتمی و نهادهای انتخابی بوده است.
در ماجرای کوی دانشگاه ما همزمان شاهد اتخاذ دو استراتژی هستیم؛ استراتژی جانشینی و استراتژی واژگونی. گروههای راست در تلاش برای تحمیل معنای خاصی بر ماجرای کوی دانشگاه به مثابه فاجعه از استراتژی جانشینی بهره گرفتند؛ به این معنا که تلاش کردند تا رقیب خود را به عقب برانند و از موقعیت دست بالایی برخوردار شوند. گروههای راست در این زمان به دلیل این که گروههای چپ بسیاری از نهادهای سیاسی اجرایی و حتی اکثر مطبوعات را در اختیار داشتند از حیث سرمایه سیاسی در وضعیت ضعیف تری قرار داشتند و تلاش کردند با اتخاذ چنین استراتژی ای بر سرمایه سیاسی خود بیفزایند. در مقابل گروههای چپ، به ویژه دفتر تحکیم و نهضت آزادی به عنوان گروههای متعلق به چپ رادیکال از استراتژی واژگونی استفاده کردند و تلاش کردند تا از ماجرا کوی برای تضعیف بسیاری از نهادهای انتصابی سود جویند و با واژگون سازی این نهادها سرمایه و قدرت نمادین خود را به حداکثر برسانند. با این همه، به نظر می رسد که در نهایت هیچ کدام از گروهها نتوانسته اند به اهداف نهایی خود برسند و به دلیل بالا گرفتن بحران هر کدام در این میدان قدرت عقب نشینی کردند و تا میدان قدرت دیگر واپس نشستند.
5. کنفرانس برلین
در فاصله بین 19 و 21 فروردین سال 1379 کنفرانسی با عنوان ایران بعد از انتخابات در شهر برلین از سوی بنیاد هاینریش بل برگزار شد که 17 تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی، مذهبی و ادبی از ایران در آن شرکت کرده بودند. مدعوین ایرانی این کنفرانس عمدتا از چهره های برجسته اصلاح طلبان داخلی بودند که در طی سه روز دیدگاههای خود در خود اصلاحات را مطرح کردند و از زوایایی گوناگونی به بحث در این مورد پرداختند. در طی این کنفرانس و به ویژه دور روز نخست آن، گروههایی از اپوزیسیون خارج از کشور عمدتا با بسیج حزب کمونیست کارگری ایران با شعار و اعتراضات خود سعی کردند نظم این کنفرانس را بهم بزنند. این گروههای معترض در یکی دو مورد امکان انجام برنامه را نیز سلب کردند و در یک مورد نیز مردی خود را عریان کرد و زنی در کنفرانس در حال رقصیدن بود. ولی مساله وقتی پیچیده تر شد که سیمای جمهوری اسلامی در دو شب متوالی 29 و 30 فروردین صحنه های از این کنفرانس را پخش کرد. سیمای جمهوری اسلامی صحنه هایی از کنفرانس را نشان داد که در آن مخالفان با فریادهای مرگ بر... امان سخنرانان را بریده بودند و آنان را هاج و واج پشت میز میخکوب کرده بودند. صحنه هایی از عریان شدن یک مرد و رقصیدن یک زن هم چاشنی فیلم شده بود.[64] از این زمان به بعد منازعه گفتمانی شدیدی بین گروههای سیاسی در خصوص اصلاحات و اهانت کسانی مانند گنجی به امام خمینی در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل که روزنامه کیهان از قول وی نقل کرده بود که جریان اصلاح طلبی خمینی را به موزه تاریخ می برد.
میدان قدرت در جمهوری اسلامی ایران در فرودین ماه 1379 بر سر کنفراس مشهور به برلین محل منازعه شدیدی در میان گروههای سیاسی شد. همچنانکه خواهیم دید، ماهیت این منازعه نیز گفتمانی بود و بحث در خصوص اصل ولایت فقیه و رهبری امام خمینی به شکل نزاع گفتمانی مطرح شد. در اینجا به شیوه مالوف تلاش می کنیم تا به بررسی میدان قدرت در حول این منازعه بپردازیم.
1.5. روایت گفتمان راست
گروههای راست در خصوص کنفرانس برلین روایت خاصی را منتشر و بیان کردند که در شرایط خاصی این امکان را بدانها می داد تا در میدان قدرت حداکثر استفاده را بنمایند. روایت آنها از کنفرانس در حول همان سه سوال ماجرا ، عاملین و اهدف قابل بازسازی است. در اینجا روایت راست از کنفرانس برلین را مورد بررسی قرار می دهیم.
1.1.5. ماجرا چیست؟
گفتمان راست با اتکا به سرمایه های نمادینی مانند روزنامه کیهان و رسالت و نیز صدا و سیما و به ویژه پخش عمومی بخشهایی از این کنفرانس روایت خاصی از این گفتمان را در معرض افکار عمومی قرار داد. روایت این گفتمان از ماجرای کنفرانس چه بود؟ بنابر انی روایت کنفرانس مونیخ که از سوی بنیادهای مشکوکی شکل گرفته بود، محلی برای توهین به مقدسات سیاسی و دینی شده بود و گروههای اصلاح طلب دوشادوش با دشمنان بیرونی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام کرده بودند. در تمامی سرمقاله ها و یادداشتهای که در روزنامه هایی مانند رسالت و کیهان در این خصوص منتشر شده، روایت راست از رسوایی و فتنه برای توصیف چنین کنفرانسی استفاده می کند. گروههای اصلاح طلب شرکت کننده در این کنفرانس علی رغم تحقیر دشمنان درونی و خارجی حتی حاضر نبودند که اعتراض خود به دشمنانان را با ترک مجلس نشان دهند. حسین شریعتمداری در یادداشت سیاسی خود با عنوان آقای رئیس جمهور نظر شما چیست؟ می نویسد:
جناب آقای خاتمی دیشب، حضرتعالی نیز، مانند سایر مردم، کسانی را ملاحظه فرمودید که با عنوان سفیران جنبش اصلاح طلبی! و پیام آوران جامعه مدنی! در کنفرانس برلین شرکت کرده بودند و پیام آنها را شنیدید که جمهوری اسلامی ایران را رژیم جنیاتکار! نامید، از 21 سال حکومت استبداد و اختناق سخن گفتند! اسلام را ارتجاعی! و عقب افتاده معرفی کردند! شهیدان بزرگوار این مرز و بوم مقدس را پاسداران جهل و تباهی خواندند! اسلام عزیز را حاکمیت سرنیزه دانستند! دوران امام راحل (س) و دیدگاههای ملکوتی آن حکیم الهی و رهبر به حق پیوسته را ، دوران فلاکت و بدبختی ایران نامیدند! از جامعه مدنی با عنوان جامعه ای که به اسلام پشت پا زده است، یاد کردند! و ... آنچه خود شاهد بودیم و قلم از شرح آن به شرم می نشیند... و به یقین دیدید که این همه رذالت را با چه ذلت مشمئز کننده و حقارت نفرت انگیزی بر زبان آوردند؟[65]
1. متن فوق در حول یک اپیزود معنایی دور می زند که مربوط به گفتارهای اصلاح طلبان است.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: سفیران، جنبش، اصلاح طلبی، پیام آوران، جامعه مدنی، رژیم، جنایتکار، استبداد، جمهوری اسلامی، اختناق، اسلام، ارتجاعی، عقب افتاده، شهیدان، مرز و بوم، مقدس، پاسداران، جهل و تباهی، حاکمیت، سرنیزه، امام، حکیم، الهی، رهبر، فلاکت، بدبختی، ایران، شرم، رذالت، ذلت، مشمئز کننده، حقارت، نفرت انگیز. از میان این مفاهیم اسلام با سه بار تاکید مهمترین مفهوم می باشد و اصلاح طلبی بعد از ان مفهوم کانونی است. با این همه روی سخن با اصلاح طلبان است.
3. متن از حیث ریخت شناختی ظاهرا ایجابی است ولی با استفاده مکرر از علامت تعجب وجه سالبه به خود می گیرد؛ با قردادن علامت تعجب در پشت جنبش اصلاح طلبی! و پیام آوران جامعه مدنی! گوینده متن قصد دارد مخاطبان خود را نسبت به اصلاح طلبی و جامعه مدنی خواهی اصلاح طلبان مورد تردید قرار دهد. او به این شیوه از حیث زبان شناختی به چند ویژگی کنفرانس برلین و شرکت کنندگان در آن اشاره می کند:
1) جنبش اصلاح طلبی و پیام آوران جامعه مدنی را مورد حمله قرار می دهد و آنها
مسببان چنین رسوایی معرفی می کند.
2) در این کنفرانس جمهوری اسلامی در معرض انواع حملات قرار می گیرد. در این
کنفرانس نظام به عنوان رژیمی جنایتکار، استبدادی، ارتجاعی معرفی می شود و رهبران آن مانند امام مورد حمله قرار می گیرند.
3) علاوه بر نظام، اسلام نیز در معرض حمله و آماج دشمنان و جنبش دوم خردادی
قرار می گیرد و اسلام به عنوان دینی ارتجاعی و عقب مانده معرفی می شود.
حسین شریعتمداری به عنوان یکی از نمایندگان بانفوذ گفتمان راست، از این رو کنفرانس برلین رسوایی معرفی می کند که جنبش اصلاح طلب داخلی در آن سهیم شده است.[66]
از این رو گروههای راست ، برخلاف گروههای اصلاح طلب، از پخش تلویزیونی کنفرانس برلین حمایت کردند و معتقد بودند که وظیفه صدا و سیما ایجاب می کرد تا ابعاد این رسوایی بزرگ برای عموم مردم روشن شود. از این حیث نیز ما شاهد منازعه گفتمانی تند و حادی در میان گروههای چپ و راست بودیم. محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان دردل با رئیس جمهور! در روزنامه رسالت می نویسد:
کار سیما در افشای رسوایی کنفرانس برلین این بود که چهره واقعی ضد انقلاب و آشفتگی لایه های آن را و درجه دوری از تمدن آنها را نشان بدهد. کار مهم سیما این بود که دست اصلاح طلبان آمریکایی و کسانی که دنبال جدایی دین از سیاست و تغییر قانون اساسی هستند را رو کرد. این دو کار عظیم که قاعدتا باید با تشویق و پاداش جنابعالی همراه باشد، چرا با سرزنش و شماتت و موضعگیری تلخ شما و دوستانتان روبرو شده است؟!
1. متن فوق از حیث مضمون در حول یک اپیزود معنایی سامان یافته است: پخش تلویزیونی کنفرانس برلین
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک متن عبارتند از: رسوایی، ضد انقلاب، آشفتگی، تمدن، آمریکایی، دین، سیاست، قانون اساسی، تشویق، پاداش، سرزنش، شماتت، موضع گیری، تلخ.
3. از میان مفاهیم فوق بیشترین بار روی دوش آمریکایی قرار گرفته است؛ اصلاح طلبان آمریکایی هستند و در نتیجه می خواهند دین را از سیاست جدا کنند و به دنبال تغییر قانون اساسی می باشند.
4. از حیث ریخت شناختی متن استفهامی است و با علامت تعجب تلاش می کند تا شک و تردید ایجاد کند.
5. متن تحریکی و در صدد تاثیر گذاری روی مخاطب است.
2.1.5. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای راست در روایت خاص خود از این ماجرا درباره عاملین زیادی صحبت کردند که عمدتا شامل گروههای اپوزیسیون خارج از کشور، دولتها و بنیادهای خارجی و گروههای اصلاح طلب داخلی بودند. در این روایت عاملین رسوایی یا برزخ برلین این سه گروه معرفی شدند و در خصوص ماهیت هر یک از این گروهها نیز مقالاتی در روزنامه های راست منتشر شد. حسین صفار هرندی در یادداشتی با عنوان تجدید نظرطلبان، سپاس!! عاملین کنفرانس برلین را چنین معرفی می کند:
تعدادی از آنها طیفی از ضد انقلابیون ایرانی خارج کشور با دیدگاههای سوسیالیستی، سلطنت طلبانه، طرفدار جمهوریت غیردینی و هوادار سازمان منافقین بودند و در کنار آنها مردان و زنانی قرار داشتند که مشکل اصلی اشان قوانین دینی در ایران است... تعداد دیگری از حاضران، وابستگان به جریان روشنفکری لائیک و سکولار و از پس مانده های کانون منحله نویسندگان، سیاسیون ملی گرا، رابطان و مشاوران دائمی رادیوهای بیگانه و برخی از دست اندکاران روزنامه های تازه تاسیس بودند که از داخل و خارج کشور به کنفرانس عزیمت کرده بودند. به این مجموعه باید شماری از سیاستمداران آلمانی را افزود که به حزب سبزهای آلمان تعلق دارند و بنیاد منتسب به آنان پیش از این، به ارتباط تشکیلاتی میان خود و برخی از آشوبگران تیرماه گذشته اعتراف کرده است![67]
همانطور که از فقره فوق می توان فهمید، گفتمان راست در روایت خود از کنفرانس برلین شرکت کنندگان اصلاح طلب را در کنار گروههای معارض بیرونی و دشمنان خارجی[68] قرار می دهد. علاوه بر این تاکید بر عوامل پشت پرده برگزاری کنفرانس برلین، گروههای راست در تمامی منازعات گفتمانی خود سعی کردند تا نقش اصلاح طلبان در این رسوایی را برجسته کنند و شرکت آنان در این کنفرانس را در تداوم تعارض آنان با نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند. حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان همراهان ناهمدل می نویسد:
همراهی یک یا چند گروه سیاسی با یکدیگر، فقط هنگامی کارساز و گرهگشا خواهد بود که این همراهی از همدلی برخاسته باشد و افراد و گروههای همراه به سوی هدف و مقصود نهایی مشترکی گام بردارند و اختلاف آنان با یکدیگر، در اصول و مبانی نباشد.[69]
1.گوینده متن در این گفتار سعی می کند نشان دهد که حضور برخی از چهره های اصلاح طلب در کنفرانس ناشی از همدلی آنان با افکار ضد انقلابیونی مانند کمونیستها یا حزب سبزهای مخالف جمهوری اسلامی بوده است.
از این رو در یادداشتهای دیگری که در روزنامه رسالت و کیهان منتشر می شود، تبار و ریشه های فکری و سیاسی شرکت کنندگان اصلاح طلب در این کنفرانس مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش می شود تا نسبت آنان با ضد انقلابیون نشان داده شود.[70] کاظم انبارلویی در یادداشت خود در روزنامه رسالت درباره اکبر گنجی می نویسد: "او یکی از سفیران جبهه دوم خرداد به کنفرانس برلین بود. او به امام،نظام و انقلاب، در این کنفرانس اهانت کرد".[71]
3.1.5. هدف از ماجرا چه بوده است؟
گفتمان راست در تلاش برای روایت خاص خود از کنفرانس برلین تصویر روشنی هم از اهداف تشکیل چنین گردهم آیی ارائه می کند. بر اساس اصول گفتمانی راست در این دوره، هم کلامی با گروههای دشمن در چنین اجتماعاتی در نهایت به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران است. هدف بنیاد بل و نیز شرکت کنندگان اصلاح طلب در این کنفرانس ضربه زدن به نظام و مسئوولین حکومت بوده است. محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان سخنی با رئیس جهمور! درباره هدف این کنفرانس می نویسد:
فلسفه برگزای کنفرانس، پیوند اپوزیسیون قانونی و غیر قانونی و اعلام دیدگاه و مواضع مشترک آنان در برقراری حکومت سکولار و سرنگونی نظام جمهوری ایران از طریق به اصطلاح مبارزات دمکراتیک بود... سرنگونی نظام جمهوی اسلامی بود. منتهی در تاکتیک، عده ای راه قهر آمیز و عده ای راه دیگر را می پسندیدند.[72]
1. متن فوق وجه تحریکی دارد و در آن اصلاح طلبان محکوم به سرنگونی نظام می شوند.
گفتمان راست با اعلام این که هدف از این کنفرانس براندازی نظام به شیوه نرم بوده است، شرکت کنندگان را در ردیف دشمنانان نظام قرار دادند و در یادداشتهای خود مکررا از کسانی مانند محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور خواستند تا از ارتباط با این گروهها اعلام برائت کند.[73]
2.5. روایت گفتمان چپ
گفتمان چپ نیز که در چنین بحرانی گرفتار شده بود و در معرض حمله گفتمانی رقیب قرار گرفته بود تلاش کرد تا روایت گفتمانی خاص خود را به گونه ای در بازار زبانی ارائه کند که از ضرر و زیان بیش از اندازه آن در میدان قدرت جلوگیری کند. دراینجا به بررسی روایت گفتمان چپ از ماجرای کنفرانس برلین می پردازیم.
1.2.5. ماجرا چیست؟
گروههای چپ و دوم خردادی در تقابل با گفتمان راست تلاش کردند تا به تولید و توزیع روایتی از ماجرا در بازار کلامی جمهوری اسلامی ایران بپردازند که از هجمه عملیات زبانی گروههای راست بکاهد. در این گفتمان بنابراین بیش از آنکه روی خود کنفرانس برلین صحبت شود عمده بحثها در حول پخش فیلم کنفرانس برلین در صدا و سیما تمرکز یافت. با این همه، در مورد اصل ماجرا گفتمان چپ تلاش کرد تا وقوع چنین حوادثی را امری طبیعی جلوه دهد. گروههای دوم خردادی در بیانیه ای که با عنوان اعتراض ائتلاف دوم خرداد به جوسازی صدا و سیما علیه جنبش اصلاحات منتشر شد اعلام می کنند که:
در حالی که برگزاری این قبیل جلسات و وقوع این گونه اتفاقات و برخوردهای معاندانه مخالفان انقلاب و نظام در خارج کشور امر تازه نیست و در مورد هریک از سفرها و برنامه های افرادی با هیاتهای رسمی نظام جمهوری اسلامی نیز ممکن است اتفاق بیفتد، ... سیمای جمهوری اسلامی می کوشد تا این گونه اقدامات وقیح ضد انقلابهای فراری را به نیروهای جبهه دوم خرداد ارتباط دهد.[74]
1. متن فوق جنبه تدافعی دارد.
2. گوینده در دفاع تلاش می کند تا عملی مانند لخت شدن و یا عریان شدن زن و مرد در کنفرانس را عمل وقیحی معرفی کند.
3. هم چنانکه از عبارت فوق مشخص می شود، گفتمان چپ در مقابل با گفتمان راست که از کنفرانس برلین به عنوان یک رسوایی، بدنامی و افتضاح بزرگ نام می برند، تلاش می کند تا از طریق "طبیعی سازی" ماجرا به "عادی سازی" فضای ملتهب اقدام کند و حملات گروههای راست کیش را خنثی نماید. به گفته بهزاد نبوی "یک طوفانی دارند بپا می کنند و ما باید کاری کنیم این طوفان بگذرد".[75] استراتژی طبیعی سازی کنفرانس برلین که مدام بر آن تاکید می شد،[76] در برخی موارد با اذعان به اشتباه نیز همراه بود. به این معنا، که گروههای دو خردادی باید با احتیاط در چنین مجالسی شرکت کنند. محسن آرمین در همین خصوص می نویسد:
وقتی کسانی که ما هیچ گونه اطلاعی از ماهیت شان نداریم، عهده دار برگزاری این گونه مجالس بشوند، ما، عملا وارد فضایی ناشناخته می شویم که نمی توان به آن اعتماد کرد. اگر این نکته دقیق مورد توجه برخی از دوستانمان که در این کنفرانس شرکت کردند، قرار می گرفت، طبعا این نشست می توانست در فضایی مطلوب تر و یا تاثیرگذاری بیشتر انجام شود.[77]
1. متن فوق از حیث استدلالی، تدافعی است.
محسن آرمین در فقره فوق با اذعان به شرکت برخی از دوستان اصلاح طلب در این کنفرانس، فقط بر احتیاط برای شرکت در چنین مجالسی تاکید می کند و در ادامه طبیعی سازی ماجرا تلاش می کند تا نشان دهد که این کنفرانس برخلاف تبلیغات گروههای رقیب دارای محاسن و دستاوردهای مثبتی نیز بوده است:
نتایج نشست برلین نه تنها به ضرر نظام جمهوری اسلامی نبوده، بلکه به نفع نظام بوده است. چرا که بر خلاف آنچه صدا و سیما تلاش کرد توسط آن فیلم مونتاژ شده القا کند، برخی از نمایندگان جریان روشنفکری دینی حاضر در این نشست به صورت کاملا شفاف از جریان اصلاح طلبی مورد تایید آقای خاتمی دفاع کردند و بر تداوم جریان اصلاحات در چارچوب قانون اساسی تاکید کردند.[78]
1. متن فوق از حیث استدلالی، تدافعی و توجیهی است و گوینده تلاش می کند تا بر وفاداری اصلاح طلبان به قانون اساسی تاکید کند.
گروههای چپ اصلاح طلب در تداوم با استراتژی طبیعی سازی تلاش کردند تا با تاکید بر نتایج و دستاوردهای مثبت[79] این کنفرانس از افزایش انتقادهای درونی گروههای رقیب بکاهند. به این ترتیب با ارائه روایت متفاوتی از ماجرا چنین گفته شد که این کنفرانس نیز مانند دهها کنفرانس دیگری بوده است که پیشتر برگزار شده است و هیچ اعتراض درونی را ایجاد نکرد.
2.2.5. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای چپ با دور کردن مساله از خود کنفرانس و تمرکز بر مساله پخش تلویزیونی بخشهایی از آن توسط صدا و سیما تلاش کردند تا به تعریف عاملین متفاوتی از تبدیل کنفرانس برلین به بحران سیاسی بپردازند. از این رو فرق اساسی در روایت راست گرایان و چپ گرایانه از عاملین بحران وجود دارد. صفا کاظمینی در یادداشتی با عنوان برلین، دامگه اصلاح طلبان در عصر ما به بحث در خصوص همکاری و هماهنگی برخی نیروهای خارج کشور و باند سعید امامی در ایجاد بلوای برلین می پردازد:
پروژه برلین با پشتیبانی سازمان موساد، عوامل منافقین، حزب کمونیست کارگران، متشکل از مائوئیستهای تندرو و باقیمانده های حزب زحمتکشان کردستان (کومله) و گروهک راه کارگر، با به صحنه آمدن عوامل سعید امامی در خارج از کشور تکمیل شد. در واقع گل بود، به سبزه آراسته شد. فراموش نکنیم که سعید امامی در جریان سخنرانی تاریخی خود در همدان که متن کامل آن چاپ و منتشر شد، از دوستان نازی و نئونازی خود سخن گفته بود.[80]
1. گروههای چپ با تاکید بر نام سعید امامی تلاش کردند تا بین رویدادهایی مانند قتلهای زنجیره ای، ترور سعید حجاریان و کنفرانس برلین رابطه معناداری برقرار کنند. در همین راستا به "برجسته سازی" موضوع پخش بخشهایی از کنفرانس برلین در سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداختند و با این "برجسته سازی" تلاش کردند تا عاملین بحران را گروههای تندرو و طرفدار خشونت معرفی کنند که از همه ابزارها از جمله صدا و سیما برای رسیدن به مقاصد خود سود می جویند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان یکی از موثرترین گروههای چپ در بیانیه خود به شدت به اقدام صدا و سیما حمله می کند و پخش آن را به گروههای مشکوکی نسبت می دهد:
این اقدام که در طول تاریخ بیست ساله گذشته پس از پیروزی انقلاب بی سابقه است چیزی جز اقدامی کثیف و رسوا در به بازی گرفتن شعور و آگاهی ملت متدین ایران و تحریک احساسات مذهبی مردم برای نیل به اهداف قدرت طلبانه نیست... طراحان پخش فیلم شب گذشته همفکران و همکاران همان کسانی هستند که سه سال پیش در همین روزها فیلم کارناوال عصر عاشورا را تهیه و در سراسر کشور پخش کردند.[81]
1. گروههای چپ با ارتباط دادن اقدام صدا و سیما با شبکه های مافیای قدرت بیرونی تلاش کرد تا از اثر روایت راست گرایانه بکاهد و روایت بدیل خود را بنیان نهد. در این میان حتی از بعد دینی شروع به نقد اقدام صدا و سیما کردند و بخشی از اعتراض خود را بر این مساله استوار کردند که چرا در روزهای عزاداری امام حسین (ع) چنین صحنه های هرزه ای باید از سیما جمهوری اسلامی ایران پخش می شد؛
"تاسف دردمندانه از کسانی است که در کسوت عالم دینی نمایش رقص زنان هرزه و صحنه های شنیع عریان شدن مردان را در ایام سوگواری شهادت اباعبدالله الحسین (ع) را بهترین مصداق اطلاع رسانی و در جهت اجرای اصل دانستن حق مردم است، تجویز می کنند". [82]
1. متن از حیث ریخت شناسی ظاهرا ایجابی است ولی در عمل با آوردن تاسف جنبه سالبه می یابد.
2. از حیث ایدئولوژیک با تاکید بر سوگواری و شهادت امام حسین و نمایش رقص زنان هرزه تلاش می کند از مخرن گفتمان ایدئولوژیک بهره برداری کند.
3.2.5. هدف از ماجرا چه بود؟
گفتمان چپ بر خلاف گروههای راست که بر برگزاری کنفرانس به مثابه یک رسوایی و افتضاح سیاسی جولان می داد، تلاش کرد تا صورت مساله را به نمایش تلویزیونی بخشهایی از کنفرانس برلین محدودسازی کند. عمل "محدود سازی" گفتمان چپ در کنار عمل "طبیعی سازی" و "برجسته سازی" روایت آن را تکمیل می کرد. با محدود کردن مساله به نمایش تلویزیونی گروههای چپ این امکان را یافتند تا گروههای رقیب راست خود را مورد تهاجم قرار دهند. گروههای چپ هدف از مساله سازی کنفرانس برلین را "بحران سازی" برای دولت اصلاح طلب محمد خاتمی معرفی کردند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه خود که به مناسبت پخش تلویزیونی کنفرانس منتشر کرد، هدف این بحران را تحت شعاع قرار دادن حماسه 29 بهمن معرفی کرد:
این اقدام ننگین که در حقیقت بخشی از مجموعه اقدامات تحریک آمیز روزها و هفته های اخیر به شمار می آید تنها با هدف تغییر فضای پس از حماسه 29 بهمن و فراهم آوردن زمینه های آشوب و تنش ... صورت می گیرد و از آمادگی همه جانبه شبکه مافیایی قدرت برای مقابله نهایی با جریان اصلاح طلبی و پروژه اصلاحات حکایت می کند.[83]
مقابله با جریان اصلاح طلبی ناشی از ضعف و ناتوانی گروههای مخالف در رقابت سالم تلقی می شود و مدام بر این مساله تاکید می شود که جریانی که رو به افول است برای حفظ خود تلاش می کند تا از تمامی حربه ها برای مقابله با اصلاحات استفاده کند. در این میان صدا و سیما نیز به عنوان وسیله و ابزاری توصیف می شود که گروههای رقیب از آن برای ضربه زدن به پیکره اصلاح طلبی سود می جویند. محسن آرمین در این خصوص می گوید:
مسئوولان صدا و سیما، این رسانه را تا سطح تامین اهداف خشونت طلب ترین جریانهای فعال در عرصه سیاسی کشور تنزل داده اند. اقدام صدا و سیما در نمایش فیلم کنفرانس برلین با هدف آلوده کردن فضای سیاسی و زمینه سازی برای ایجاد یک وضعیت ناپایدار و نگران کننده در عرصه سیاسی کشور انجام شد. آنچه مسئوولان صدا و سیما انجام دادند، بخشی از مجموعه تحرکاتی است که از انتخابات 29 بهمن به این سو، با هدف ایجاد آشوب و تشنج در فضای سیاسی کشور و به تعطیلی کشاندن مجلس ششم، صورت گرفته است.[84]
در عبارت فوق گروههای رقیب به عنوان عاملین بحران سازی برلین معروفی شده و بر این هدف تاکید شده است تا مزه پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 29 اسفند را به تلخی تبدیل کنند. در برخی تحلیلهای دیگر در همین راستا بر جلوگیری از تشکیل مجلس ششم تاکید شده است. در تحلیل دیگر بر سناریوی "بنی صدریزاسیون" خاتمی تاکید شده است و این تلاشها را ترفندی برای برکناری خاتمی به دلیل ناتوانی در اداره کشور تلقی کرده اند.[85]
3.5. تحلیل میدان قدرت در ماجرای کنفرانس برلین
در سالهای بعد از 1376، میدان قدرت در جمهوری اسلامی از جهت تنش میان گروههای راست و چپ فعال و پویا بود. هر یک از این گروهها تلاش می کردند تا از همه امکانات عینی و گفتمانی خویش برای تضعیف رقیب سود جویند. برگزاری کنفرانس برلین یکی از آن نقاط کانونی است که به این مجادلات گفتمانی دامن زد. گفتمان راست با روایت آن به مثابه "فاجعه"، "افتضاح"، "رسوایی"، "بدنامی"، همراهی با دشمنانان خارجی تلاش کرد تا کنفرانس برلین را در راستای ستیزه با اصل نظام جمهوری اسلامی معرفی کند و حضور جمعی از اصلاح طلبان در آن را به مثابه نمادی برای همراهی و همدلی میان دشمنان خارجی، اپوزیسیون خارجی و اصلاح طلبان نشان دهد و هدف آن را نابودی نظام معرفی نماید. گروههای راست در این مرحله از مخزن انباشته شده گفتمانی خود بهره گرفتند: تاکید بر اسلام، ولایت فقیه، حکومت اسلامی ، رهبری. در این راستا به ویژه با برجسته سازی مفهوم برهنگی و هرزگی زنان و مردان کنفرانس بر وجه عمومی انتقادات خود افزودند. با تاکید بر این عناصر به نظر ما، این گروهها توانستد در بسیج افکار عمومی موفق باشند. خشونت نمادین در این مرحله وابسته به انباشت گفتمانی پیشین بود و از حیث اثرات مورد نظر فرکلاف ما شاهد خلاقیت گفتمانی خاصی نیستیم.
در مقابل، گروههای چپ با طبیعی سازی و عادی سازی کنفرانس و برجسته سازی نقش صدا و سیما تلاش کردند تا از فضای سنگینی که علیه آنها به راه افتاده بود، دوری کنند. در این ماجرا اصلاح طلبان در موقعیت دفاعی و گروههای راست در موقعیت تهاجمی قرار داشتند. از این رو در میدان قدرت بیشترین فشار به روی گروههای چپ و اصلاح طلب وارد شد و در فضای سیاسی وابستگان این گروهها تلاش زیادی بخرج دادند تا از فشار فزاینده بکاهند تا آنجا که برخی از حلقه های دوم اصلاح طلبان حتی خواهان طرد افراد شرکت کننده در کنفرانس شدند. با این همه، به زودی گروههای چپ با سروسامان دادن به روایت خود و با در اختیار داشتن سرمایه های فرهنگی عینی مانند چندین روزنامه و هفته نامه و نیز روزنامه های دولتی که در اختیار داشتند، با تلطیف سازی فضا مساله را به تداوم بحران سازیهای قبلی رقبا نسبت دادند.
در این زمان با توجه به پیروزیهای جبهه دوم خرداد در انتخابات مجلس ششم، گروههای چپ از سرمایه سیاسی زیادی برخوردار بودند و گروههای راست با از دست دادن بسیاری از کرسی های مجلس در وضعیت سیاسی نامطلوبی قرار گرفتند. با این همه، گروههای راست با تاکید بر عناصر مذهبی این امکان را یافتند تا فشار فزاینده ای را بر گروههای رقیب اعمال کنند( مرحله اول تبیین در فرکلاف).
در این منازعه گفتمان راست از استراتژی جانشینی و گفتمان چپ از استراتژی حفظ ( بر اساس مدل ترکیبی بوردیو و فرکلاف) استفاده کرد. همچنانکه اشاره کردیم گروههای راست در وضعیت تهاجمی قرار داشتند و از این رو سعی کردند تا با اتخاذ استراتژی جانشینی و با استفاده از انواع سرمایه خاصی که در اختیار داشتند، موقعیت خود را در میدان قدرت ارتقا دهند. گفتمان راست با سرمایه زیادی که در حوزه های دینی داشتند، با بهره گیری از مفاهیم دینی مطلوب در بازار زبان شناختی جمهوری اسلامی ایران گروههای اصلاح طلب را به بی دینی متهم کردند. در مقابله گفتمان چپ که در وضعیت دفاعی قرار گرفته بود، با اتخاذ استراتژی حفظ موقعیت خود تلاش کرد تا از ذخایر زبانی و گفتمانی خویش به روایتی از حادثه بپردازد که کمترین هزینه را برای آنها به دنبال داشته باشد. با این وجود، در این بحران، گروههای اصلاح طلب تلاش کردند تا با تاکید بر این که چرا صحنه هایی مانند رقص زن یا لخت شدن مرد باید در روزهای عزاداری امام حسین (ع) پخش شوند، از زبان نزدیک به گفتمان راست بهره جویند.
هر یک از این گفتمانها و گروههای وابسته بدانها با استفاده از مفاهیم خاصی تلاش کردند تا روایت ویژه ای را کنفرانس بیان کنند. روایت ها هر کدام از طریق خشونت نمادین صورت گرفت؛ به این معنا که معنای خاصی بر مفاهیم خاصی بار شد و سپس روایت از طریق این مفاهیم و معناها به مخاطب منتقل شد. در گفتمان راست، با توصیف کنفرانس برلین به عنوان رسوایی، بدنامی، افتضاح و... مخاطب واداشته می شود تا ماجرا را به عنوان یک رخداد نامعمول و غیرعادی تلقی کند و از همان آغاز به این سمت رانده می شود که اصل ماجرا را به مثابه یک فاجعه تلقی کند. در مقابل گفتمان چپ و گروههای وابسته بدان با استفاده از مفاهیم مانند "بحران سازی" مخالفان تلاش کردند تا ماجرای کنفرانس برلین را به گروه رقیب نسبت دهند. در این منازعه گفتمانی گفتمان راست در میدان قدرت با استفاده از مفاهیم فاجعه به مصاف گفتمان چپ رفت که ماجرای کنفرانس برلین را امری طبیعی جلوه می داد. خشونت نمادین در هر دو گروه بر اساس کاربردشناسی عملی از واژه ها میسر شد. به این ترتیب کنفرانس برلین به میدان قدرتی تبدیل شد که در آن هر گروه و گفتمان تلاش کرد تا از طریق کاربرد برخی مفاهیم و تحمیل معنا بر آنها دیگری را در وضعیت نامساعدی قرار دهد.
6. تحصن نمایندگان مجلس ششم
ماجرای تحصن نمایندگان مجلس ششم که از روز دوشنبه 21 دی ماه 1383 به مدت نزدیک به یکماه شروع و ادامه یافت، یکی از بزرگترین میدان های قدرت بعد از انقلاب میان دو گفتمان راست و چپ بود که حاکی از شدت و افزایش منازعات عملی و گفتمانی بود. در اینجا به شیوه های پیشین تلاش می کنیم تا ضمن تحلیل گفتمانی این رخداد به تاثیر آن بر میدان قدرت بپردازیم.
1.6. روایت گفتمان راست
گروهها و جناحهای راست از همان آغاز رویکرد معینی به تحصن داشتند؛ از نظر آنها تحصن بازی جدیدی بود که بخشهای از گروههای چپ- در این دوره چپ رادیکال- براه انداخته بود و از آن با عنوان بالماسکه تحصن نام بردند.[86] البته این بازی به نظر آنها پروژه ای برنامه ریزی شده بود که اهداف خاصی را دنبال می کرد. در ذیل تلاش می کنیم تا به شکل مالوف به تحلیل گفتمانی این روایت بپردازیم.
1.1.6. ماجرا چیست؟
همانطور که اشاره کردیم گروههای راست سنتی و رادیکال مساله تحصن نمایندگان، تهدید به استعفای برخی از کارگزاران دولتی، استعفای نمایندگان و روزه سیاسی آنها را به مثابه بازی برنامه ریزی شده ای توصیف کردند. محمد کاظم انبارلویی در سرمقاله خود با عنوان مشروعیت انتخابات درباره تحصن اینچنین می نویسد:
تعدادی از نمایندگان مجلس در یک واکنش قانون ستیزانه روز یکشنبه گذشته با تعطیل کردن یک ساعت کاری مجلس، پس از اتمام وقت جلسه علنی دست به تحصن زدند. به دنبال این واکنش تعدادی از استانداران نیز تهدید به استعفا کردند. برخی رسانه ها نیز خبر از واکنش هایی تند از سوی برخی اعضای هیات دولت دادند. به دنبال این موضوع، اظهارات غیر مسئولانه ای از سوی برخی مقامات دولتی در رسانه ها اعلام شد. این واکنش ها نشان داد که بخشی از قوه مقننه و مجریه در انتخابات مجلس هفتم که قاعدتا باید نقش داوری را ایفا نمایند، چشم به یک سوی میدان دارند و خود در زمین بازی همراه یک تیم فعال سیاسی توپ می زنند. این رفتار غیر قانونی به معنای بهم زدن قواعد بازی و از ریخت انداختن اندازه و چارچوب آن است. اگر یک حزب سیاسی به رد صلاحیت ها ایراد دارد می توانند مطابق قانون اشکال و ایراد خود را پیگیری کنند، تحت فشار قرار دادن نهادهای قانونی مجری و ناظر اصل مشروعیت قانونی انتخابات را از اساس زیر سوال می برد.[87]
1. در متن فوق مضامین زیر در حول چند اپیزود معنایی سامان یافته اند: تحصن، استعفای برخی از کارگزاران دولتی، نقش رسانه ها در پرورش و بازتاب این تحصن.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: مجلس، قانون ستیزانه، تعطیل کردن، تحصن، تهدید، استعفا، تند، دولت، غیر مسئولانه، قوه مقننه، مجریه، میدان، زمین بازی، سیاسی، فعال، غیرقانونی، قواعد بازی، از ریخت انداختن، حزب سیاسی، نهادهای قانونی، مجری، ناظر، مشروعیت، قانونی، انتخابات. در این مفاهیم بیشترین تاکید بر روی قانون و واژه های وابسته بدان مانند قواعد بازی و صفات منفی مانند قانون ستیزانه یا غیر قانونی است. از این رو می توان نتیجه گرفت که متن تلاش می کند تا از رهگذر تاکید بر قانون گرایی به رفتار رقیب خود واکنش نشان دهد.
3. از حیث ریخت شناسی ایجابی است ولی استدلال تا حدودی مبتنی بر استعاره بازی است.
4. دلالت صریح متن این است که متحصنین دست به کار غیرقانونی زده اند و از قانون عدول کرده اند.
5. دلالت ضمنی متن این است که اینها باوری به قانون ندارند و برعکس ما قانون گرا هستیم.
6. دلالت ضمنی دیگر متن این است که در صورتی که قواعد بازی را رعایت نکنید ما نیز در همین بازی بی قاعده با شما بازی می کنیم.
2.1.6. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای وابسته به گفتمان راست در این دوره تلاش کردند تا با دقت بیشتری درباره عاملین این ماجرا صحبت کنند و از همین جا دست به یک ابتکار گفتمانی زدند و با تاکید بر اصلاح طلبان رادیکال در مقابل اصلاح طلبان معتدل جبهه خود را محدودتر کردند. البته این ابتکار گفتمانی پیشتر شروع شده بود ولی در این دوره بر شفافیت گفتمانی آن افزوده شد. حسین شریعتمداری در مطلبی با عنوان مجلس موروثی ناکام ماند، می نویسد:
نامه دیروز آقایان خاتمی و کروبی به رهبر معظم انقلاب، اگرچه از دغدغه قابل تقدیرشان برای برپایی با شکوه تر انتخابات مجلس هفتم حکایت می کند ولی این نامه دومین نامه طی چند روز اخیر است، از این واقعیت تلخ خیر می دهد که این دو مسئول دلسوز بیشتر از آنچه تصور می شود از سوی طیف افراطی مدعی اصلاحات تحت فشار هستند. درخواستهای غیر منطقی، قانون ستیز و شبیه به باج خواهی این طیف در حالی است که آنها نه تنها کمترین ارادتی به آقایان خاتمی و کروبی ندارند، بلکه بارها در مواضع وعملکرد خود نشان داده اند که ایشان و سایر اصول گرایان جبهه دوم خرداد را به چشم یک پل برای عبور از مواضع قانونی می نگرند و پس از عبور از این پل، برای تخریب و نابودی آن کمترین تردیدی به خود راه نمی دهند.[88]
1. متن فوق از حیث مضمون در حول چند اپیزود معنایی مرتبط باهم سامان یافته است: انتخابات مجلس هفتم، اقدامات خاتمی و کروبی، طیف اصلاح طلب افراطی و اصلاح طلبان اصول گرا.
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: رهبر معظم، انقلاب، دغدغه، تقدیر، باشکوه، انتخابات، مجلس هفتم، واقعیت، دلسوز، طیف افراطی، اصلاحات، غیر منطقی، قانون ستیز، باج خواهی، مواضع، عملکرد، اصول گرایان، جبهه دوم خرداد، قانونی، پل، تخریب، نابودی.
از حیث مفاهیم ما شاهد دو نوع تقابل هستیم؛ تقابل میان قانونی و غیرقانونی و تقابل میان اصلاح طلبان افراطی و اصلاح طلبان اصول گرا.
3. در متن از استعاره پل برای تمایز میان دو گروه از اصلاح طلبان استفاده شده است.
4. دلالت صریح متن بر قانون ستیزی برخی از اصلاح طلبان است.
5. دلالت ضمنی متن میل به توافق با برخی از اصلاح طلبان است. استفاده از صفاتی مانند دلسوز و اصول گرای اصلاح طلب در شخصیت پردازی خاتمی و کروبی حاکی از چنین تمایلی است.
6. از حیث گفتمانی ما شاهد ترکیب و درآمیختگی مبتکرانه اصول گفتمانی راست و چپ سنتی و مدرن هستیم. تاکید متن بر قانون گرایی این امکان را فراهم کرده است.
3.1.6. هدف از ماجرا چه بوده است؟
سخنگویان گفتمان راست در بسیاری از سرمقاله ها و یادداشتهای خود تلاش کردند تا اهداف واقعی ماجرای تحصن را نیز مورد بررسی قرار دهند. در زیر با انتخاب سرمقاله ای با عنوان اخلال در جمهوریت نظام تلاش می کنیم تا روایت گفتمان راست را مورد بررسی قرار دهیم.
طی سالهای جنگ تحمیلی که اوج بحران و سختی در کشور بود حتی یک روز انتخابات به منظور شکل گیری نهادهای تصمیم گیری نظام و نیز رسیدگی به بودجه کل کشور تعطیل نشد. هر نهادی در اوج موشک باران و بمباران سر وقت خود تشکیل می شد و به طور قانونی و مشروع هم شکل می گرفت. زمزمه هایی برای تعطیلی یا تاخیر در امر جمهوریت به گوش می رسد که بسیار خطرناک است. اگر تا دیروز ارزشهای اسلامی را مورد هجمه قرار می دادند و با وقاحت اعلام می کردند دین افیون توده ها و حکومت هاست و آموزه های دین سیاه است، امروز رخ از چهره برداشته اند و در مسیر جمهوریت نظام اخلال می کنند. اعلام خبر استعفای وزیران و معاونان رئیس جمهور و تکذیب استعفا بلافاصله توسط رئیس جمهور خبر از یک توطئه علیه جمهوریت و موجودیت و امنیت نظام می دهد.[89]
1. متن در حول چند اپیزود معنایی سامان یافته است: جنگ تحمیلی، استعفای وزیران و معاونان رئیس جمهور، توطئه علیه جمهوریت و امنیت نظام. جنگ تحمیلی مثالی برای تاکید بر این مساله است که هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است که موجب تعطیلی فرایندهای انتخاباتی شود. دلالت ضمنی متن این است که نظام جمهوری اسلامی به جمهوریت وفادار است.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: جنگ تحمیلی، بحران، سختی، انتخابات، نهادهای تصمیم گیری، نظام، موشک باران، بمباران، قانونی، مشروع، تعطیل، تاخیر، جمهوریت، خطرناک، ارزش های اسلامی، هجمه، وقاحت، افیون توده ها، دین، سیاست، استعفا، تکذیب، امنیت نظام. از میان این مفاهیم جمهوریت با بیش از 4 بار تکرار سنگین ترین مفهوم ارزشی است؛ استعفا با سه بار تکرار نسبت وثیقی با جمهوریت می یابد. استعفا موجب تعطیلی جمهوریت می شود و از این رو امری غیرقانونی است.
3. متن از حیث استدلالی تحریکی است و با مقایسه دو دوره جنگ تحمیلی با شرایط صلح و آرامش این دوره تلاش می کند تا این تاثیر را بر روی ذهن مخاطب بگذارد که توطئه ای در کار است.
4. دلالت ضمنی متن این است که باید حساب شخصی خاتمی را از کابینه اش جدا کرد.
5. با تاکید بر آموزه های دینی تلاش می شود تا از اصل جمهوریت به عنوان ضامن انقلاب و امنیت کشور دفاع شود.
6. متن از الگوی گفتمانی اصلاح طلبان مدرن تبعیت می کند و با تاکید بر مفهوم جمهوریت به این گفتمان نزدیک می شود.
2.6. روایت گفتمان چپ
گروهها و جناجهای چپ و اصلاح طلب که بخشی عمده ای از متحصنین بدانها تعلق داشتند روایت خاصی را از مساله تحصن ارائه کرده اند که در تقابل با گفتمان راست قرار دارد. در اینجا تلاش می کنیم تا بر اساس سه سوال ماجرا چیست و عاملین و اهداف چه بوده است و نیز استفاده از تکنیهای تحلیل گفتمانی فوکو به بررسی روایت این گفتمان بپردازیم.
1.2.6. ماجرا چیست؟ ( چه چیزی روایت می شود؟)
در روز دوشنبه 21 دی ماه عده ای از نمایندگان در اعتراض به اعلام نظر هیات مرکزی نظارت در خصوص صلاحیت کاندیداها بیانیه ای را منتشره کرده و در اعتراض دست به تحصن زدند. در بخشی از این بیانیه که شمس الدین وهابی امضاکنندگان آن را "نمایندگان اصلاح طلب معترض به عملکرد غیرقانونی هیات مرکزی نظارت شورای نگهبان نامید"، آمده است:
متاسفانه شورای نگهبان، با تنزل خود از جایگاه نهادی اجماعی و فراگیر که بر اساس اصول متعدد قانون اساسی باید قوانین و مصوبات و ا مور محوله را از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار داده و در جهت تشخیص عدم مغایرت و تعارض امور با قانون و شرع نظر بدهد، اینک با تفسیری ناصواب از نظارت که به قلب ماهیت و تغییر قانون انجامیده است، نه تنها به وظیفه ی اصلی خود نپرداخته، بلکه با تفسیر ناصواب از قانون، در صدد انتخاب داوطلبان نمایندگی بر آمده و با اصرار بر تعبیر بدعت گونه ی احراز صلاحیت انتخاب خود را جایگزین انتخاب مردم نموده و به جای آنان تصمیم می گیرد. نتیجه ی چنین رفتارهایی نه تنها مشارکت مردم را در تقویت بنیان های نظام در پی ندارد، بلکه موجب وهن و تحقیر ملت است.. برای استیفای حقوق ملت و در اعتراض به رفتارهای غیرقانونی هیات مرکزی نظارت شورای نگهبان تا زمانی که لازم باشد در مجلس شورای اسلامی متحصن می شویم و با توجه به شرایط داخلی و بین المللی، برگزاری انتخابات آزاد را حق مسلم ملت و گامی ضروری برای تامین امنیت و توسعه ی همه جانبه ی کشور می دانیم.[90]
1.متن فوق از حیث مضامین حاوی هشت اپیزود معنایی است: اول، اظهار تاسف از عملکرد شورای نگهبان، دوم، تاکید بر وظیفه شورای نگهبان؛ سوم، احراز صلاحیت؛ چهارم، مشارکت مردم؛ پنجم، حقوق ملت؛ ششم، تحصن؛ هفتم، انتخابات آزاد؛ هشتم تامین امنیت و توسعه همه جانبه کشور. از میان این هشت ایپزود معنایی بیشترین بار معنایی بر دوش مورد اول و دوم قرار می گیرد و اپیزودهای معنایی دوم تابعی از این دو هستند. به این معنا می توان گفت که در صورتی که شورای نگهبان به وظایف خود عمل می کرد در آن صورت مشارکت ( اپیزود چهارم)، حقوق ملت( اپیزود پنجم)، انتخابات آزاد( اپیزود هفتم) و تامین امنیت و توسعه همه جانبه ( اپیزود هشتم) متحقق می شد ولی از آنجا که که شورای نگهبان بر طبق قانون عمل نمی کند( اپیزود اول) و در امر احراز صلاحیت ( اپیزود سوم) دخالت می کند در نتیجه ما برای دست یافتن به مشارکت، حقوق ملت، انتخابات آزاد و تامین امنیت و توسعه همه جانبه دست به تحصن می زنیم( اپیزود هفتم) می زنیم.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی: در این متن مهمترین مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: قانون اساسی (2)، قانون (2)، شرع، نظارت، مشارکت، مردم، ملت،نظام، حقوق ملت، انتخابات، انتخابات آزاد، امنیت، توسعه همه جانبه.
در متن فوق مهمترین مفهوم قانون است که سایر مفاهیم دیگر در ارتباط با آن مطرح می شوند. قانون بستر و زمینه ای است که باید میزان نظارت را تعیین کند و بر طبق همین قانون امکان مشارکت مردم، ملت در انتخابات آزاد فراهم می گردد و از این طریق امنیت و توسعه همه جانبه ملت تامین می گردد.
3. از حیث ریخت شناسی متن سلبی است. متن فوق که با متاسفانه شروع شده است، به صراحت به عملکرد شورای نگهبان در احراز صلاحیت نمایندگان اعتراض می کند و بر این امر پافشاری می کند که این احراز صلاحیت نه تنها در حیطه قانونی این شورا نیست بلکه از حیث شرعی نیز امر ناروایی است. با استفاده از واژه بدعت که عمدتا بار معنایی دینی را حمل می کند، متن تلاش می کند تا شورای نگهبان را به بدعت گزاری نیز متهم کند که عواقب خاصی را به دنبال دارد.
4. از حیث دلالت ضمنی به مهمترین نکته ای که می توان اشاره کرد این است که در متن فوق با تاکید بر انتخابات آزاد، دخالت شورای نگهبان را به عنوان گواهی بر انتصابات معرفی می کند که مانع از تحقق حقوق مسلم مردم می شود که حق دارند تا درانتخاباتی آزاد و با مشارکت خود نمایندگانشان را برگزینند. "انتخاب داوطلبان نمایندگی" دیگر انتخاب آزاد نیست بلکه انتصاب است.
5. از حیث وجه تحریکی، متن فوق تلاش می کند تا نشان دهد که این اقدامات شورای نگهبان نه تنها موجب تقویت نظام نمی شود بلکه نظام را به سوی فروپاشی سوق می دهد و با تحقیر ملت آنها را از خود دور می نماید. دلالت ضمنی این وجه این است که شورای نگهبان مسئول عواقب چنین اتفاقاتی هم در عین حال هست.
چند روز بعد از شروع تحصن با درگیرشدن کل نظام سیاسی با مساله و رایزنیها و گفتگوهای فراوانی که بین مقامات عالی رتبه کشور صورت گرفت، متحصنین در ادامه تلاشهای خود با صدور بیانیه شماره 6 مساله استعفاء و روزه سیاسی را اعلام کردند:
اکنون در تداوم روش های قانونی مسالمت آمیز و اعتراض آمیز و با نگاه دوراندیشانه به مصالح و منافع ملی و در دفاع از حقوق ملت، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفته اند از امروز بتدریج از سمت نمایندگی مجلس شورای اسلامی استعفا دهند، شاید فریاد دردمندانه آنان در دفاع از حقوق ملت گوش شنوایی بیابد.
هم چنین به اطلاع شما ملت شریف می رسانیم، اعتراضات نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مخالفت با نظارت استصوابی، سلیقه ای و نقض آشکار حق حاکمیت ملت از روز شنبه 27 دی ماه وارد مرحله تازه ای خواهد شد و امنای شما علاوه بر ادامه ی تحصن، لب بر طعام خواهند بست و به روزه می نشینند.[91]
1. عبارت فوق حاوی چند مضمون است. این معنا در حول چند اپیزود سامان یافته است. روش های قانونی و مسالمت آمیز اعتراض( اپیزود اول)، مصالح و منافع ملی و دفاع از حقوق ملت (اپیزود دوم)؛ استعفا ( اپیزود سوم)؛ نظارت استصوابی ( اپیزود چهارم)؛ روزه (اپیزود پنجم). از میان این پنج اپیزود معنایی، اپیزود دوم یعنی مصالح و منافع ملی و دفاع از حقوق ملت به مثابه مقدمه استدلال عمل می کند؛ نظارت استصوابی با تامین این منافع ناسازگار است و از این رو ما، فاعل و کننده کار در اینجا مشخص شده است، نمایندگان مجلس از طریق تحصن، استعفا و روزه مخالفت خود را با این نظارت اعلام می کنیم؛ این روشها البته روش های قانونی و مسالمت امیز هستند و از این رو اعتراض امری قانونی است.
2. در عبارت فوق مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: روش های قانونی، مسالمت آمیز، اعتراض، دور اندیشانه، مصالح، منافع، حقوق ملت، استعفاء، ملت شریف، نظارت استصوابی، حق حاکمیت، نقض حق حاکمیت، تحصن و روزه. از میان این واژگان بیشترین بار بر روی دوش مفهوم ملت با مفاهیم وابسته بدان (8 مورد) یعنی مصالح، منافع، حقوق ملت، حق حاکمیت، نقض حاکمیت قرار دارد.
3. از حیث ریخت شناسی جمله ایجابی است ولی نظارت استصوابی ( شورای نگهبان مورد حمله قرار می گیرد)و فاعلان متن با بکار گرفتن صفاتی مانند نگاه دوراندیشانه و فریاد دردمندانه تلاش می کنند تا اعتماد مخاطب را نسبت به کنش خود جلب کنند.
4. متن خطاب به ملت نوشته شده است، ملتی که در آن به عنوان ملت شریف توصیف می شود. از همین رو متن حاوی یک رابطه نیز هست. نمایندگان مجلس خود را امنای ملت شریف معرفی می کنند. با این روش متن تلاش می کند که هم اعتماد مخاطب را جلب کند و هم این که با گوشزد این رابطه نسبت خود را با آنها متذکر شود.
4. علاوه بر اعتراض به نظارت استصوابی و نقض حق حاکمیت ملت متن دارای دلالت ضمنی مهمی است؛ دلالت ضمنی متن این است که خطاب به مردم گفته می شود، این است که عده ای در حال از بین بردن حق مسلم حاکمیت شما هستند و نمایندگان مجلس از طریق تحصن، استعفا و روزه تلاش می کنند تا در برابر این عده دست به مقاومت بزنند.
5. علاوه بر موارد فوق، متحصنین با استفاده از مفهوم روزه که بار معنایی دینی دارد تلاش می کنند تا از دایره واژگانی دینی به نحوی سیاسی استفاده کنند. کاربرد چنین واژه ای به نظر می رسد امکان اعتمادیابی مردم ایران را افزایش می دهد. در واقع با چنین کاربردی اقدامات آنها جنبه سیاسی- دینی می یابد. همچنانکه گفتیم این یکی از روشهای مالوف گفتمان چپ است که تلاش می کند دین و سیاست را به نحوی با هم پیوند بزند که در تقابل با گفتمان راست قرار می گیرد.
ماجرای تحصن نمایندگان مجلس در طی بیست و شش روز به بحرانی سیاسی مبدل شد که در مراحلی حتی پای استعفای 100 نفر از کارگزاران نظام سیاسی هم مطرح شد، با این وجود در روز 16 بهمن نمایندگان متحصن در بیانیه ای پایان تحصن خود را اعلام کردند، در بخشهایی از این بیانیه آمده است:
اینک بر همگان روشن شده است که شورای نگهبان نه تنها عملکرد ناصواب و غیرقانونی هیات مرکزی بر انتخابات را اصلاح نکرد، بلکه با افزودن بر اوراق پرونده ی غیرقانونی رد صلاحیت ها و اضافه کردن بر تعداد صلاحیتهای غیرقانونی، آشکارا نشان داد که به آن چه نمی اندیشد حقوق ملت است و ثابت شد که این انتخابات آزاد و قانونی نیست.[92]
1. متن فوق از حیث مضامین حاوی چند اپیزود معنایی قابل توجه است؛ شورای نگهبان، عملکرد ناصواب و غیر قانونی هیات مرکزی، رد صلاحیت های غیرقانونی، صلاحیتهای غیرقانونی، حقوق ملت، انتخابات آزاد و قانونی. در اینجا بیشترین تاکید بر روی رد صلاحیتهای غیرقانونی و صلاحیتهای قانونی ( اپیزود سوم و چهارم) است که عاملین آن شورای نگهبان و هیات مرکزی می باشد( اپیزود اول و دوم) است که نتیجه آن از میان رفتن حقوق ملت و فقدان انتخابات آزاد و قانونی( دو اپیزود آخر) بوده است. هسته مرکزی یا مساله اصلی در عبارت فوق همچنانکه گفتیم، رد صلاحیتها است. مضامین بعدی در حول این مضمون شکل می گیرند.
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: عملکرد ناصواب، غیرقانونی، نظارت، صلاحیتهای غیرقانونی، حقوق ملت، انتخابات آزاد و قانونی. مفهوم اصلی در این متن، قانون با متفرقات آن مانند غیرقانونی است. در حول این مفهوم، شورای نگهبان و هیات مرکزی متهم بی قانونی می شوند.
3. از حیث ریخت شناسی، عبارت هم ایجابی و هم سلبی است؛ در متن شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت مورد حمله قرار می گیرند.
4. دلالت معنایی متن کاملا آشکار است. حقوق ملت ضایع شده است.
5. در این متن یک نوع تکنیک تحریکی هم بکارگرفته شده است، متن در صدد است تا از طریق اقناع مخاطب را راضی کند که انتخابات بعدی( مجلس هفتم) آزاد و قانونی نیست و بنابراین شرکت در آن متضمن تامین حقوق ملت هم نمی باشد.
6. متن از حیث صحنه پردازی، کاملا دو قطبی است؛ عده ای مانند شورای نگهبان که در حال انجام کارهای خلاف قانون هستند و نمایندگان مجلس که قانون گرا هستند.
2.2.6.عاملین ماجرا چه کسانی هستند؟
همچنانکه از فقرات فوق نیز می توان دریافت، متحصنین و گروههای چپ عامل اصلی در این ماجرا را شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت بر انتخابات را مقصران و عاملین اصلی معرفی می کنند. اما شورای نگهبان و هیات مرکزی به نظر فعالان چپ بخشی از یک جریان بزرگتر هستند که از همان بعد از پیروزی دوم خرداد تلاش کردند تا اصلاح طلبی در ایران را به شکست بکشانند. مصطفی تاج زاده یکی از چهره های سرشناس و پرنفوذ چپ مدرن در سخنرانی در جمع متحصنین می گوید:
مردم ما مطالبات خود را از طریق صندوق های رای پیگیری می کنند و گرنه در انتخابات فرمایشی شرکت نخواهند کرد. این ملت حاضر است مشروعیت به نظام بدهد؛ اما به شرطی که بتواند از دل آن تحقق مطالبات خود را شکل دهد. پشت سر این فتنه استحاله ی نظام و تبدیل جمهوریت به سلطنت نهفته است. ما کل محافظه کاران را می بینیم مگر این که رسما و علنا مرز خود را با فاشیسم و طالبانیسم مشخص کنند. اگر این کار را نکنند و محکوم نکنند معلوم است که یک تصمیم همه جانبه از صدر تا ذیلشان همه به یک اندازه در آن نقش دارند. اگر می خواهند ملت نسبت به آنها این قضاوت را نداشته باشند که مجلس کودتایی و در نتیجه دولت کودتایی را نمی خواهند تشکل دهند، به ملت بپیوندند و اقدامات غیر قانونی را محکوم کنند.[93]
1. متن فوق از حیث گفتمانی دارای چند اپیزود معنایی است: انتخابات فرمایشی؛ استحاله ی نظام؛ جمهوریت؛ سلطنت؛ فاشیسم و طالبانیسم؛ ملت؛ مجلس کودتایی و دولت کودتایی. از میان این چند اپیزود معنایی بیشترین تاکید بر روی استحاله ی نظام( اپیزود دوم)، از جمهوریت ( اپیزود سوم) به سلطنت ( اپیزود چهارم) است. این استحاله ی نظام از طریق انجام انتخابات فرمایشی صورت می گیرد( اپیزود اول) و با مجلس کودتایی و دولت کودتایی متحقق می شود. در این میان، البته متن به شدت بر فاعلان نیز تاکید دارد: چه کسانی قصد چنین استحاله ی را دارند؟ جواب متن ساده و روشن است؛ محافظه کاران. محافظه کاران از طریق تمسک به روشهای فاشیستی و طالبانیستی تلاش می کنند تا نظام جمهوریت را به سلطنت تبدیل کنند و در این شرایط تاریخی با رد صلاحیتهای شورای نگهبان همه محافظه کاران مقصر هستند و در پس پشت ماجرای رد صلاحیت ها همه محافظه کاران قرار دارند.
2. مفاهیمی که دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک هستند: مردم ما، انتخابات فرمایشی، مشروعیت، فتنه، نظام، استحاله، جمهوریت، سلطنت، محافظه کاران، فاشیسم، طالبانیسم، ملت، کودتا. از میان این کلمات هسته مرکزی مفهوم فتنه است که گوینده تلاش می کند از طریق آن مخاطب را متقاعد کند که فتنه ای در حال وقوع است. این فتنه همچنانکه گفتیم، تبدیل یا استحاله نظام از جمهوریت به سلطنت است که همه گروههای محافظه کار در این سهیم می باشند.
3. متن فوق از حیث ریخت شناسی، سلبی و ایجابی است. دو قطب طرفداران مردم "ما" و مخالفان حقوق مردم "ما" در تقابل با یک دیگر قرار می گیرند.
4. متن حاوی یک دلالت ضمنی قوی ای است؛ با شروع مردم ما، گوینده خود را مدافع حقوق ملت معرفی می کند و سپس با هشدار به گروههای رقیب مبنی بر این که ملت را از خود دور نکنید، تحصن را اقدامی برای تحقق حقوق مردم معرفی می کند. ما متحصن می شویم تا حقوق مردم را تضمین نماییم.
5. متن فوق عمدتا حالت خطابی دارد و از این رو وجه تحریکی قوی ای نیز در آن دیده می شود: با خطاب دادن مردم، گوینده تلاش می کند مخاطب را متوجه وقوع اتفاقی کند که به ضرر و زیان او در حال رخ دادن است. متن خطابی و تهییجی است.
6. همانطور که گفتیم، در متن دو قطب در برابر هم قرار می گیرد: متحصنین ( که جمهوری خواه، اصلاح طلب و طرفدار حقوق مردم هستند) و محافظه کاران ( که فاشیستی، طالبانیستی، پایمال کننده حقوق ملت و فتنه آفرین هستند.
7. توجیه ادارکی تحصن، تحصن امری قانونی برای دفاع از حقوق ملت است.
8. البته خطاب این متن اگرچه متحصنین در وهله اول و متحصنین در وهله دوم است ولی گوینده با شخص سوم دیگری هم در حال صحبت کردن است که همان محافظه کاران است؛ او به طور تلویحی و اشکار بدانها هشدار می دهد که با پیش گرفتن چنین رویه ای در آینده مشروعیت نظام را با بحران و چالش مواجه می کنید و از این رو تضعیف یا زوال نظام بر عهده شماست.
3.2.6. هدف از ماجرا چه بوده است؟
همچنانکه از تحلیل و بررسی دو فقره فوق مشخص شد، از نظر متحصنین رد صلاحیتهای قانونی و صلاحیتهای غیر قانونی گسترده برای انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی با هدف تبدیل نظام جمهوریت به سلطنت طراحی شده بود و از این رو نمایندگان مجلس به عنوان مدافعان حقوق مسلم مردم تلاش کردند تا از طریق مجاریهای قانونی مانع از تحقق چنین هدفی شوند. مصطفی تاج زاده در مصاحبه با فاینشنال تایمز می گوید: هدف اصلی این تحصن برگزاری انتخابات آزاد است.[94]
3.6. تبیین ماجرای تحصن در زمینه میدان قدرت
همانطور که گفتیم فرکلاف در مرحله تبیین به سه عامل تعین بخش اجتماعی، ایدئولوژی هاو اثرات اشاره می کند. در ماجرای تحصن مجلس روابط قدرت در ایران در شرایط و موقعیت خاصی قرار گرفتند. در این شرایط با توجه به دوره آخر ریاست جمهوری اصلاح طلبان، هر کدام از گروههای سیاسی راست و چپ تلاش کردند تا از توزیع مجدد سرمایه های رسمی سیاسی استفاده کنند و بر انباشت این سرمایه خود بیفزایند. مجلس ششم با ترکیب اکثریت اصلاح طلبان در واقع آخرین سکوی قدرتی بود که با پیروزی در آن اصلاح طلبان می توانستند امید بیشتری به موفقیت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری داشته باشند. از این رو ما شاهد یک دوره گذار اساسی و انتقال قدرت بودیم که برای هر کدام از گروههای راست و چپ بسیار حیاتی بود. در چنین شرایطی مساله رد صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان مجلس ششم از سوی اصلاح طلبان به مثابه کودتایی برای حذف آنها از میدان قدرت تلقی شد و با اعلام تحصن، استعفا و روزه سیاسی تلاش کردند تا بیشترین فشار را بر نهادهای سیاسی تصمیم گیرنده مانند شورای نگهبان وارد کنند. در چنین شرایطی هر کدام از این نیروها تلاش کردند تا با روایت متفاوتی از مساله تحصن روایت ایدئولوژیک خود را سامان دهند. به نظر ما، صرف نظر از خود عمل تحصن، گفتارهایی که در حول این ماجرا شکل گرفتند را باید از حیث زبان شناختی به تعبیر فرکلاف و خشونت نمادین به تعبیر بوردیو مورد بررسی قرار داد.
هر دو گفتمان تلاش کردند تا با ارائه روایت خود و تاکید بر برخی از مفاهیم مخاطبین عمومی را نسبت به ماجرا توجیه و قانع کنند. یعنی عمل خشونت نمادین. گفتمان راست با تاکید بر مساله جمهوریت و تاکید بر کودتا علیه بخش جمهوریت نظام و نیز تاکید بر تعطیلی مجلس حتی با تشبیه آن به توپ بستن مجلس در دوره مشروطه، به نظر ما در این قضیه کمتر از ذخایر گفتمانی خود( نگاه کنید به فصل دوم) استفاده کرد و برعکس تلاش کرد تا در این نبرد نیز با گفتاربرداری از اصول گفتمانی چپ وارد نزاع با آنها شود. بررسیهای موردی ما ، سرمقاله های روزنامه های رسالت و کیهان از آغاز این ماجرا تا پایان آن، نشان می دهد که گروهها و جناح راست با تاکید زیاد بر مساله جمهوریت و مترادفهای معنایی آن مانند قانون گرایی تلاش کرد تا روایت خود را سامان دهد. به این ترتیب از نظر سخنگویان این گفتمان، عمل تحصن اقدامی در راستای تحصن بود. با این همه، از حیت خلاقیت گفتمانی ( مرحله اثرات فرکلاف) می توان گفت که با جداسازی دو مفهوم اصلاح طلب اصول گرا و اصلاح طلب افراطی و رادیکال توانست میدان قدرت را چند شقه کند و با استفاده از سرمایه کلامی بخشی از اصلاح طلبان به رویارویی با بقیه اصلاح طلبان اقدام کند.
در سوی دیگر، اصلاح طلبان با استفاده از ذخایر گفتمانی خود مانند قانون و اصل حاکمیت مردم تلاش کردند تا رد صلاحیتهای گسترده را به مثابه امری غیرقانونی روایت کنند و آن را به مثابه فربه شدن بخش انتصابی در مقابل با بخش انتخابی و تبدیل جمهوریت به سلطنت از انباشت سرمایه پیشین خود بهره برداری کنند. با این همه، بر اثر شکافی که میان خود اصلاح طلبان به وجود آمد، در عمل ما شاهد دو شقه شدن اصلاح طلبان به دو بخش اعتدالی و افراطی هستیم که از این واقعه به بعد شکل عینی تری یافت. اصلاح طلبان با کوبیدن بر طبل حرفهای مکرر خود نتوانستد مفهوم خلاقانه جدیدی را وارد میدان زبانی و میدان قدرت بکنند و از این رو نمی توان از خلاقیت گفتمانی این گروهها صحبتی به میان آورد. همچنانکه گفتیم بر اثر این اتفاق حتی ائتلاف گفتمانی میان اصلاح طلبان در هم شکست.
به این ترتیب می توان گفت که از لحاظ میدان قدرت تحصن باعث ائتلاف و انسجام بیشتری در میان راست گرایان شد و به همین میزان شکاف عمیق و ژرفی را در میان اصلاح طلبان پدید آورد که چنانکه خواهیم دید یکی از مهمترین زمینه ها برای به حاشیه راندن آنها از میدان قدرت شد. از لحاظ اتخاذ استراتژی های سیاسی ( اثرات مورد نظر بوردیو و استراتژیهای مورد نظر بوردیو)، گفتمان راست با اتخاذ استراتژی جانشینی توانست در نهایت سرمایه سیاسی و گفتمانی خود را افزایش داد و اصلاح طلبان با توسل به استراتژیهای واژگونی ( اصلاح طلبان رادیکال) و استراتژیهای حفظ موقعیت نتوانستند از کاهش سرمایه های سیاسی خود جلوگیری کنند. به این ترتیب میدان قدرت ویژگیهای خاصی یافت که در فصل بعد به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
[1] . Pierre Bourdieu and J.D.Wacquant, An Invitation to Reflexive Socialogy (Chicago: University of Chicago Press, 1992), p.98-9.
[2] . در فصل قبل به تفصیل مفهوم گفتمان راست را تعریف کردیم؛ در اینجا به ذکر این نکته بسنده می کنیم که گفتمان راست که عمدتا از سرمایه گفتمانی معطوف به سنت و حفظ وضع موجود برخودار است، از حیث سرمایه فرهنگی بر تهاجم فرهنگی، از حیث سرمایه سیاسی بر جنبه اسلامیت تاکید می کند و از استراتژی حفظ تبعیت می کند. به فصل دوم نگاه کنید.
[3] . محمد مهاجری، بگذارید عدالت اجرا شود، روزنامه کیهان 16 فروردین 1377.
[4] . حسین صفار هرندی، کدام عجیب تر است! روزنامه کیهان، 17 فروردین 1377.
[5] . علیرضا ملکیان، چرا استثناء؟ روزنامه کیهان، 18 فروردین 1377.
[6] . علیرضا ملکیان، مردم به قانون پای بندند، کیهان 3 مرداد 1377.
[7] . نگاه کنید به روزنامه کیهان، 18 فروردین 1377.
[8] . به نقل از روزنامه کیهان ، 3 مراد 1377.
[9] . حسن صفار هرندی، یادداشت روز: زخم خوردگان و نمک پروردگان، کیهان 14 مرداد 1377.
[10] . نگاه کنید به یادداشت روز محمد مهاجری با عنوان آتش فتنه، کیهان 8 مرداد 1377.
[11] . علیرضا ملکیان، مردم به قانون پای بندند، پیشین.
[12] . گفتمان چپ همانطور که در فصل دوم به تفصیل شرح داده ایم، از حیث سرمایه گفتمانی مبتنی بر مفهوم فقه معطوف به مقتضیات زمان و مکان یا مصلحت سیاسی یا به تعبیر عمومی تر فقه پویا به طور کلی است و از سازگاری بیشتر اسلامیت و جمهوریت دفاع می کند.
[13] . بیانیه کارگزاران سازندگی درباره بازداشت شهردار تهران، روزنامه همشهری 16 فروردین 1377.
[14] . ماشاء الله شمس الواعظین، حلقه آخر نه آخرین حلقه، روزنامه جامعه، 16 فروردین 1377.
[15] . قاضی در پرونده شهردار کیست؟ روزنامه همشهری، 20 خرداد 1377؛ موضوع اصلی، صلاحیت دادگاه است، روزنامه همشهری، 21 خرداد 1377؛ عبدالله نوری وزیر وقت کشور می گوید: نمی توانم نگرانی خود را از روند مراحل بررسی قضایی پرونده شهرداری پنهان دارم و مراتب خود را از کفایت و صلاحیت دست اندرکاران این پرونده ابراز نکنم. رسیدگی دقیق به کارنامه دستگاهی که به اندازه چند وزارتخانه مسئولیت اجرایی دارد... نیازمند کفایت ها و صلاحیت هایی است که هرکسی واجد آنها نیست. نگاه کنید به روزنامه جامعه، 18 فروردین 1377.
[16] . روزنامه همشهری، 4 مرداد 1377.
[17] . روزنامه آبان، 27 تیر 1377
[18] . بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به مناسبت صدور رای دادگاه شهردار تهران، روزنامه سلام، 7 مرداد 1377.
[19] . بهزاد نبوی در مصاحبه با خبرنگار همشهری، روزنامه همشهری، 20 فروردین 1377.
[20] . بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون دست داشتن برخی از عوامل خود سر این وزارتخانه در قتلهای زنجیزهای و دستگیری آنان توسط کمیته تحقیق محمد خاتمی روزنامه همشهری، ۱۳۷۷/۱۰/۱۶ صفحه۲ و همچنین روزنامه کیهان، به همان تاریخ شماره 16415.
[21] . نگاه کنید به سرمقاله های روزنامه کیهان بعد از بیانیه وزارت اطلاعات..
[22] . مصاحبه روزنامه کیهان با روح الله حسینیان، 21/ 10/1377.
[23] . همان.
[24] . به نقل از جبهه، 27/6/1378، شماره 27.
[25] . پیشین، کیهان، 21/10/1377.
[26] . پیشین، جبهه، 27/6/1378.
[27] . اکبر گنجی، عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری ( تهران: طرح نو، 1378)، ص 52.
[28] . اکبر گنجی در یکی از نخستین یادداشتهای خود بعد از بیانیه وزارت اطلاعات در روزنامه صبح امروز می نویسد:" نیروهای عملیاتی (قاتلان) از فرماندهان دستور می گیرند. آنکه ماشه را می کشد، خفه می کند یا با چاقو بدنها را می درد، مجری است. کمیته ترور دستور قتل را صادر می کند. نباید به شناسایی قاتلان دل خوش کرد، باید کارگردانان را شناسایی و مجازات کرد." به نقل از اکبر گنجی، تاریکخانه اشباح (تهران: طرح نو، 1378)، ص 13-14.
[29] . عمادالدین باقی، تراژدی دموکراسی در ایران: بازخوانی قتلهای زنجیره ای (تهران: نشر نی، 1379)، ص 41.
[30] . روزنامه صبح امروز در یکی از یادداشتهای خود آیت الله مصباح یزدی را به تئوریزه کردن خشونت متهم می کند. در این یادداشت آمده است که " آیت الله مصباح یزدی در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه دیروز، در آخرین قسمت سخنان خود، مورد دیگری از مجاز بودن اعمال خشونت را توطئه علیه کیان نظام اسلامی ذکر کرد. .. ایشان گفتند وقتی ما می دانیم که توطئه ای در کار است و دیگران توجه ندارند یا صلاح خودشان نمی دانند.. اعمال خشونت واجب است. آنچه ایشان باید روشن کند این است که این ما و دیگران چه کسانی هستند. به نقل از روزنامه صبح امروز، 30/5/1378.
[31] . نگاه کنید به همان آثار اکبر گنجی.
[32] . عمادلدین باقی، پیشین، ص 22.
[33] . رونامه سلام، 15؟4/ 1378. صفحه اول.
[34] . البته گزارشهایی در خصوص انصراف شکایت وزارت اطلاعات مطرح شده است.
[35] . شعارهای دانشجویان در این مرحله عبارت بود از: طرح سعید امامی ملغا باید گردد، مجلس فرمایشی خحالت خجالت، خاتمی خاتمی حمایتت می کنیم، آزادی اندیشه، همیشه همیشه، جاسوس، صهیونیست، پیوندتان مبارک . نگاه کنید به پروین امامی، " واقعه نگاری فاجعه کوی دانشگاه و آشوبهای خیابانی پیامد آن: حادثه ای به وسعت یک فاجعه"، چشم انداز ایران ( ویژه نامه تیرماه- تابستان 1384)، ص 7.
[36] . در اینجا فقط می توان به یک روایت حداقلی بسنده کرد که البته باز هم از حیث تحلیل گفتمانی ممکن است دچار اعوجاجاتی باشد: برخی می گویند که بعد از ورود سردار میراحمدی با گروه جدیدی از نیروهای ضد شورش به صحنه میان گروههای دانشجویی و نیروی انتظامی درگیری می شود و نیروهای انتظامی همراه با عده ای از افراد موسوم به لباس شخصی ها وارد کوی دانشگاه می شوند و پس از آن وارد ساختمانها می شوند و اقدام به کتک زدن دانشجویان می کنند، تا درون ساختمانها به تعقیب دانشجویان معترض می پردازند و عده ای را دستگیر و حتی وسایل ساکنین را ویران و نابود می کنند. عده دیگری برعکس بر این روایت تاکید می کنند که علی رغم هشدارهای نیروهای انتظامی به دانشجویان معترض آنها حاضر به رجعت به داخل کوی نشدند و حتی با سنگ پرانی به نیروهای انتظامی توهین کرده و در یک مرحله سه تن از نیروهای انتظامی را غافلگیر و دستگیر می کنند و بعد از این حادثه نیروهای انتظامی بر حسب وظیفه خود وارد کوی دانشگاه می شوند. شب هجدهم تیر به این ترتیب به شبی تلخ مبدل شد و از این مرحله به بعد ماجرای کوی دانشگاه از کنترل خارج شد و یکی از دانشجویان در این ماجرا کشته شد.
روز بعد با انتشار اخباری از کوی دانشگاه به بیرون و نیز شایعه های فراوانی که در خصوص کشته شدن تعداد زیادی دانشجو در شب قبل پخش شده بود، کوی دانشگاه و خیابانهای اطراف آن در وضعیت غیرعادی بسر می بردند. در پایان نمازجمعه تهران عده ای نمازگزار به سمت کوی حرکت کردند و در محل کوی بین آنها و گروههای دانشجویی زدوخوردی به وجود آمد. حضور نیروهای گسترده ضد شورشی در اطراف خیابان امیرآباد و اطراف کوی به این وضعیت نامتعارف دامن می زد و زدوخوردهایی بین نیروهای انتظامی و گروههای دانشجویی صورت گرفت. انتشار خبرهایی درباره کشته شدگان و دستگیری تعداد زیادی از دانشجویان بر التهاب فضای منازعه آمیز میان دانشجویان و نیروهای نظامی افزود. از سوی دیگر در این روز خیل زیادی از خبرنگاران خارجی و داخلی در محل حضور یافتند و با آمدن سیاستمداران به محل به نظر می رسد که مسائل حادتر شد.
با فرارسیدن روز شنبه و انتشار روزنامه ها مساله کوی به مساله ای کاملا سیاسی و بزرگ تبدیل شد. روزنامه های دوم خردادی با انعکاس وسیع خبرها از فاجعه ای بزرگ صحبت کردند؛ روزنامه خرداد در صفحه اول با تیتر درشت اعلام کرد که .... و روزنامه صبح امروز با تیتر درشت نوشت: "حمله نیروهای انتظامی و شبه نظامیان به تجمع اعتراض آمیز دانشجویان به توقیف سلام".[36] دانشجویان زیادی در مقابل سردر دانشگاه تهران اجتماع کردند. برخی از آنها با بستن سربندها و بازوبندهای سیاه به نشانه عزاداری در رثای کشته شدگان کوی در تجمع تحصن گونه گسترده حضور یافتند و خواستار شناسایی، معرفی و مجازات عاملان حمله به کوی و ضرب و شتم دانشجویان شدند. در ادامه مراسم برخی از فعالان سیاسی مانند علی افشاری، مجید فراهانی، عزت الله سحابی، اکبر گنجی و خلیلی عراقی به عنوان ریاست دانشگاه تهران برای دانشجویان معترض سخنرانی کردند. بسیاری از گروهها و احزاب سیاسی نیز با انتشار بیانیه هایی حمله به کوی دانشگاه را محکوم و خواهان شناسایی مسببان آن شدند. در نهایت دانشجویان معترض اعلام کردند که چنانکه تا ساعت 18 همان روز جواب درخوری به خواستهای آنان داده نشود به اعتراض خود ادامه خواهند داد. بعد از اتمام این ساعت حدود دوهزارنفر دانشجو در مقابل وزارت کشور تظاهرات کردند و با وعده و عیدهایی که تاج زاده معاون وقت وزارت کشور به آنها داد، دانشجویان به اعتراض خود در خارج از کوی پایان دادند و این اعتراضات به شکل تحصن در کوی ادامه یافت. با این همه با خبرهایی که از اعتراضات خشونت بار تبریز می رسید، زدوخوردهایی بین دانشجویان و نیروهای انتظامی صورت گرفت و در چند مورد این نیروها از گاز اشک اور استفاده کردند. این شروع جرقه ای بود که حوادث ناگواری را به دنبال داشت.
در شامگاه دوشنبه خیل عظیمی از دانشجویان و مردم به سمت دانشگاه تهران به راه افتادند و بخشی از خیابان انقلاب در محدوده چهار راه ولی عصر تا میدان انقلاب به صحنه زدوخورد، آتش زدن لاستیک، پتو، مقوا و پرتاب گاز اشک آور تبدیل شد. در واقع جنگی واقعی میان دو طرف درگرفت. در شامگاه همین روز مقام رهبری در اجتماع تعدادی از دانشجویان سخنرانی کردند و به شدت ورود نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه را در شب 18 تیر ماه محکوم کردند: "این که صد نفر یا دویست نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرف هایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه و مجوزی نمی شود برای اینکه کسانی درهر لباس و یا هرنامی، وارد آن محیط بشوند و کارهایی ناروایی انجام بدهند".[36] ایشان در ادامه حتی ضرب و شتم دانشجویان را نیز محکوم کردند: "آنطوری که نقل کرده اند، بعضی با آوردن نام مقدس یا حسین و یا زهرا وارد اتاق دانشجوی بسیجی یا دانشجوی جانباز بشوند و او را از خواب بیرون بیاورند، یا آنطور حوادقی را به وجود بیاورند، آیا این درست است؟ اینها قلب را می فشارد".[36]
علی رغم تمامی کوشش هایی که از سوی رهبران و مقامات جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از تداوم بحران اتخاذ شد، روز سه شنبه بحران بمراتب حادتر شد. در این روز که دیگر تفکیک بین دانشجو و غیر دانشجو معلوم و مشخص نبود، تظاهرات پراکنده ای در مناطق اطراف دانشگاه تهران از سرگرفته شد و دامنه آن به میدان ولی عصر، خیابان ولی عصر.. و مناطق مرکزی شهر از جمله لاله زار، میدان امام، بهارستان و بازار تهران گسترش بافت. در جریان درگیریهای بین مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی یک دستگاه اتوبوس در میدان انقلاب به آتش کشیده شد و خساراتی نیز به مغازه ها و مجموعه های تجاری وارد شد. در این روز شعارهایی علیه مقامات عالی رتبه کشور از جمله رئیس جمهور محمد خاتمی داده شد. در مقابل با مردم معترض عده زیادی نیز از بسیجیان با لباس ها مشخص وارد این معرکه شدند و در عمل زدوخوردهایی بین این دو نیرو شکل گرفت. با افزایش این درگیریها خاتمی ناچار به گفتگوی مستقیم با مردم شد و از دانشجویان و معترضان خواست که به اعتراضات خود پایان دهند و اجازه ندهند آشوبگران به بهانه آنها فتنه بیافرینند. در همین روز شورای منتخب متحصنین با صدور اطلاعیه ای از دانشجویان و مردم خواستند برای جلوگیری از بدنام شدن حرکت پاک و مخلصانه دانشجویی – مردمی از حضور در تجمعات پراکنده خودداری کنند.[36] علاوه بر اینها مقام رهبری نیز با انتشار بیانیه ای از مردم خواستند که اجازه ندهند دشمنان و گروهک های ورشکسته از خواستهای آنان سوء استفاده کنند.[36]
روز چهارشنبه با اعلام رسمی پایان تظاهرات دانشجویی، راهپیمایی گسترده ای از سوی نیروهای هوادار و بسیجی جمهوری اسلامی صورت گرفت و شعارهایی در حمایت از رهبر انقلاب و مقام رهبری سر داده شد و به این ترتیب بحران کوی دانشگاه تهران در روز چهارشنبه 23 تیر ماه به پایان رسید و از این به بعد مجادلات در میدان گفتمانی میان گروههای سیاسی شروع و ادامه یافت. بحران هجدهم تیرماه کوی دانشگاه تهران به یکی از بزرگترین چالشهای سیاسی و گفتمانی تبدیل شد و تاکنون مطالب بسیاری در خصوص این واقعه گفته شده است که نه تنها به روشن شدن مساله کمک نکرده است بلکه بر ابهامات آن نیز افزوده است.
[37] . رسالت، 8/6/1378، ص 11.
[38] . دیدگاه های فعالان راست سنتی نیز کاملا شبیه به روایت راست رادیکال آن است. اسدالله بادامچیان در مطلبی با عنوان مظهر جمهوریت و اسلامیت می نویسد: "اشوبگران کوشیدند نیروی مظلوم و فداکار نیروی انتظامی را تحریک کننند تا چند دانشجو کشته شوند و صبح جنازه آنان را بردارند و شهر را به آشوب بکشند" نگاه کنید به شما، 31 تیر 1378، ص 12.
[39] . مصاحبه مسعود ده نمکی با توانا، شماره 26، 4 مرداد 1378، ص 9.
[40] . همان.
[41] . همان، ص 10.
[42] . همان.
[43] . جبهه، شماره 18، 29 تیر 1378، ص 6.
[44] . جبهه، 7 مرداد 1378، ص 2.
[45] . در این مورد نگاه کنید به مطبوعات دولتی و جذب سرمایه گذاری خارجی، شما، 24 تیر 1378، ص 11. تحلیلی بر نقش خبرگزای جمهوری اسلامی در تحرکات و اشوبهای اخیر، رسالت، 6 شهریور 1378، ص 4.
[46] . در این مورد نگاه کنید به: نقش دفتر تحکیم وحدت در گسترش تشنجات اخیر، شما، 7 مرداد 1378، ص 5. دفتر تحکیم وحشت، ننگ جنبش دانشجویی، جبهه، 29 تیر 1378، ص 11، تحکیم وحدت، گروه فشار، جنبش رجعت طلب، جبهه، 7 مرداد، 1378، ص 2. دو گروه فشار داخلی و صدها خسارت ملی ( نقش گروه فشار دفتر تحکیم و گروه فشار مطبوعات در اغتشاشات اخیر، جام، 9 تیر 1378، ص 7.
[47] . نگاه کنید به : حاج آقا( وزیر کشور) خواب هستند، جبهه، 29 تیر 1378، ص 1.
[48] . در این مورد نگاه کنید به: حمایت سناتورهای صهیونیست آمریکایی از جنبش آشوبگران، شما، 21 مرداد 1378، ص 12.
[49] عفوری فرد، رسالت، 6 شهریور 1378، ص 16.
[50] . رسالت، 28 تیر 1378، ص 2.
[51] . نگاه کنید به : پروژه بزرگ خشونت در تابستان توسط دوم خردادی ها کلید خورد، جبهه، 22 تیر 1378، ص 2.
[52] . درباره عاملین بحران کوی دانشگاه بین راست سنتی و رادیکال توافق وجود دارد. برای مثال نگاه کنید به مصاحبه ها و بیانیه های جمعیت موتلفه اسلامی . حمید رضا ترقی یکی از اعضای برجسته در مصاحبه ای با جبهه همان دیدگاه مسعود ده نمکی را بازتولید می کند. جبهه، چهارشنبه 23 تیر 1378، ص 7.
[53] . جبهه، 29 تیر 1378، ص 6.
[54] . همان.
[55] . مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 7.
[56] . آیا کسی هست؟ روزنامه صبح امروز، 19 تیر ماه 1378، ص 1.
[57] . صبح امروز، 26 مرداد 1378، ص 11.
[58] . مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 7.
[59] . مداخله نظامیان در سیاست همچنان ادامه دارد، مشارکت، 23 مرداد 1378، ص 1 و 2. اگر نظامیان وارد سیاست شوند، مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 3. گزارش ویژه: در محفل کیهان چه می گذرد؟، عصر ما، 30 تیر 1378، ص 4.
[60] . اکیز گنحی، نگاهی به حادثه به کوی دانشگاه و پیامدهای آن(3)، صبح امروز، 12/5/1378.
[61] . عباس عبدی، ریشه یابی علل اجتماعی حوادث اخیر، مشارکت، 2 مرداد 1378، صص 2 و 7.
[62] . نگاه کنید به شبه کودتای بی سروصدا علیه دولت، عصر ما، 30 تیر 1378، ص 3؛ : از آغاز تشکیل دولت رئیس جمهوری خاتمی، محافل و نیروهای خط مشی به شکست کشاندن برنامه های آن را در دستور کار خود قرار داده و کوشیده اند که با بحران سازی های ساختگی، ملت را از ادامه راه آزادی؛ دمکراسی و توسعه سیاسی پشیمان ساخته و زمینه های کودتای سیاسی و حتی نظامی علیه آن را فراهم سازند. استراتژی افشا شده نصرت بالرعب بخشی از این طرح بوده است".
[63] . صبح امروز، 12/5/1378 نگاه کنید همچنین به اکبر گنجی ، تاریکخانه اشباح، پیشین، ص303.
[64] . نگاه کنید به محمد علی زکریایی، کنفرانس برلین؛ خدمت یا خیانت ( تهران: طرح نو، 1379)، ص 28.
[65] . کیهان، 31/1/1379، ص 2.
[66] . حسین صفار هرندی در تحلیل خود با عنوان "برزخ برلین" نیز می نویسد: غائله کنفرانس برلین همان برزخ بود که چشمان بسیاری را بر حقیقت شعارهای ظاهرا زیبا تحت عنوان اصلاح طلبی و ... گشود. کیهان، 13/2/1379، ص 2.
[67] . کیهان، 23/1/1379، ص 2.
[68] . روزنامه رسالت در هفتم اردیهشت در یادداشتی با عنوان ابعاد تازه ای از برقراری ارتباط برخی عناصر شرکت کننده در کنفرانس برلین با مقامات المانی می نویسد: " حزب سبزهای آلمان که بنیاد هاینریش بل و ابسته به آن است، از گذشته دشمنیهای زیادی با جمهوری اسلامی ایران داشته است و یکی از اعضای مرکزیت آن یوشکا فیشر اکنون وزیر خارجه آلمان است. وی از دوستان صمیمی مسعود رجوی سرگروه گروهک منافقین است". به نقل از رسالت 7/2/1379، ص 2.
[69] . کیهان، 8/2/1379، ص 2.
[70] . برای مثال نگاه کنید به یادداشت حسین صفار هرندی در روزنامه کیهان با عنوان دعوای برلین، فقط یک طرف داشت، کیهان، 1/2/1379.
[71] . رسالت، 5/2/1379، ص 1 و 16.
[72] . رسالت، 1/2/1379، ص 1 و 19.
[73] . نگاه کنید به یادداشت حسین شریعتمداری با عنوان آقای رئیس جمهور نظر شما چیست؟ به بحث در این خصوص می پردازد، کیهان، 31/1/1379، ص 2.
[74] . هم میهن، 1/2/1379، ص 1.
[75] . توصیه بهزاد نبوی به اصلاح طلبان، هم میهن 13/2/1379، ص 1.
[76] . محسن آرمین در یادداشتی که در روزنامه بیان منتشر شد می نویسد: صحنه هایی که صدا و سیما به عنوان یک امر خارق العاده پخش کرد، در طول 20 سال گذشته که مقامات رسمی ما در سمینارهای مختلف در خارج از کشور شرکت می کردند، کمابیش اتفاق افتاده بود و همواره منافقین و نیروهای معاند به چنین هرزگیهایی در این گونه مراسم دست می زدند.
[77] . همان.
[78] . همان.
[79] . به جز یکی دو مورد در تمامی یادداشتهای سیاسی که گروههای اصلاح طلب درباره این کنفرانس منتشر کردند بر دستاوردهای مثبت اشاره شده است. برای مثال یکی از اعضا سازمان مجاهدین می گوید: با شناختی که از امثال علوی تبار و خانم کدیور دارم، مطمئن هستم آنها از کیان اسلام دفاع کرده اند. پیام مثبت این کنفرانس این بود که افراد با تنوع فکری مختلف در جمهوری اسلامی حضور دارند و ظرفیتهای سیاسی مختلف در کشور زندگی می کنند. نگاه کنید به بیان 3/2/1379، ص 3.
[80] . عصر ما، 17/2/1379، ص 3.
[81] . به نقل از همشهری، 1/2/1379، ص 3.
[82] . عصر ما، 7/2/1379، ص 4.
[83] . همشهری، 1/2/1379، ص 3.
[84] . بیان، 4/2/1379، ص 3.
[85] . نگاه کنید به تحلیل عصر ما، 7/2/1379، ص 3. همچنین نگاه کنید به گزارش کنفرانس برلین دروغی بزرگ، مشارکت، 6/2/1379، ص 6، خویشتن داری اصلاح طلبان طرفداران آشوب را عصبانی کرده است، هم میهن، 13/2/1379، ص 15و نیز اهدفا بحران سازیهای مافیای قدرت در ایران، صبح امروز، 6/2/1379، ص 12.
[86] . نگاه کنید به مجموعه بادداشتهایی که با عنوان بالماسکه تحصن از سوی رسانه های راست منتشر شد. روزنامه ایران 2/12/1386 و خبر 19/12/1386.
[87] . محمد کاظم انبارلویی، مشروعیت انتخابات، رسالت، 23 دی ماه 1382.
[88] . حسین شریعتمداری، مجلس موروثی ناکام ماند، کیهان 19 بهمن 1382.
[89] . محمد کاظم انبارلویی؛ اخلال در جمهوریت نظام، رسالت، 4 بهمن 1382.
[90] . اولین بیانیه شورای متحصنین مجلس ششم، روزنامه یاس نو، 22/10/1382. برای دسترسی به همه بیانیه های متحصنین نگاه کنید به مسیح علی نژاد، تحصن: گذر و نظری بر رویداد تحصن در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، (تهران: نشر رسانش، 1383).
[91] .بیانیه ششم متحصنین، نگاه کنید به مسیح علی نژاد، پیشین، ص 57.
[92] . همان.
[93] . خبرگزاری ایسنا، 6/11/1382.
[94] . به نقل از خبرگزاری ایلنا، 30/10/1382.
گروههای چپ در مجموع حادثه کوی دانشگاه را به فتنه و کودتا تشبیه کردند که برخی از عناصر و گروههای تندرو داخلی آن را بوجود آورده بودند. در این میان برخلاف گروههای راست ، بر گروههای خودسر، شبه نظامیان و انصار حزب الله تاکید می شود. جبهه مشارکت در یکی از بیانیه های خود بر این نکته تاکید می کند:
نباید این فاجعه را یک حادثه و اتفاق تلقی کرد، این فاجعه جزیی از سلسله اقداماتی بود که ماهها پیش در قالب قتل های زنجیره ای، چهره ای فجیع و ضد انسانی و ضد اسلامی را توسط برخی مسئولان سابق امنیتی کشور ترسیم کرده بود و اینکه در سطحی وسیع تر با شدت و زشتی بیشتر دانشجویان مظلوم و محیط مقدس دانشگاه را در درون نیروی انتظامی نشانه گرفته بود.[55]
1. نظم معنایی متن در حول یک اپیزود و دو قطب سامان یافته است، قتلهای زنجیره ای ، مسئولان امنیتی و دانشجویان. دانشجویان در همان دامی گرفتار آمده اند که عده ای از روشنفکران.
2. نکته مهم تاکید بر دو مفهوم زنجیره ای و سابق است: قتلها فقط خاص این دوره نبوده اند و باید به دنبال قتلهایی دیگر هم گشت و مسئولان سابق امنیتی چنین کاری کرده اند و بنابراین مسئولان فعلی از این قتلها مبرا هستند.
3. متن تلاش می کند تا با ترکیب واقعه قتلهای زنجیره ای با واقعه کوی دانشگاه، بر شدت حملات خود به رقیب بیفزاید.
4. با اتصال بین حوادث فوق دلالت ضمنی متن این است که جناح موسوم به راست و شاخه انصار حزب الله مسئول این وقایع هستند.
بر اساس این روایت در شب هجدهم تیر ماه دانشجویان که نسبت به تعطیلی روزنامه سلام معترض بودند دست به راهپیمایی مسالمت آمیزی می زنند که ناگهان مورد حمله گروههای شبه نظامی و نیروهای انتظامی قرار می گیرند. نقطه آغاز در اینجا برخلاف روایت راست، نیروهای انتظامی و شبه نظامی معرفی می شوند. روزنامه صبح امروز در 19 تیرماه در سرمقاله ای با عنوان "آیا کسی هست؟" به صراحت بر ورود نیروهای نظامی و شبه نظامیان به داخل کوی دانشگاه تاکید می کند.[56] در این روایت نقل می شود که دانشجویان در آخرین ساعات روز 17 تیرماه در اعتراض به توقیف روزنامه سلام دست با تجمع مسالمت امیزی زدند و برای دقایقی از محل کوی دانشگاه خارج شدند که بعد از تذکر مقامات کوی در حال بازگشت به کوی بودند که ناگهان مورد حمله نیروهای شبه نظامی و انتظامی قرار می گیرند:
به هنگام بازگشت دانشجویان به داخل خوابگاه ها و در حالی که تقریبا تمامی آنان وارد خوابگاه شده بودند، گروه دیگری از نیروهای انتظامی تحت هدایت عده ای ملبس به لباس غیر نظامی وارد محل شده و با اقدامات تحریک آمیز و خشن درگیری با دانشجویان و حتی سرپرستان خوابگاه دانشجویی می پردازند...با ادامه درگیری و علی رغم تمامی تلاشها، در نخستین ساعات بامداد تیرماه 78 حمله سبعانه و بی رحمانه ای به داخل کوی دانشگاه آغاز و در چند نوبت ادامه می یابد.[57]
1. در متن فوق از طریق صحنه پردازی و با استفاده از صفاتی مانند سبعانه و بی رحمانه تلاش می شود تا نیروی انتظامی و لباس شخصی ها به خشونت فزاینده محکوم شوند. در این صحنه پردازی، قطب ستم دیده دانشجویان و بالتبع اصلاح طلبان و قطب ستمگر رقیب توصیف می شود.
گروههای چپ در مجموع حوادث روزهای دوشنبه و سه شنبه بحرانی که در طی آن آشوبگران دست به تخریب می زنند و با آتش کشیدن چندین ماشین و حمله و یورش به بانکها و دکاکین وضعیت بحرانی را ایجاد می کنند، را به گروههای مشکوک نسبت می دهند و در روایتهای خود از این آشوبها برائت می جویند. بر این اساس گفته می شود که بعد از این که احساس کردند که حرکتهای مشکوکی در حال وقوع است سعی کردند تا دانشجویان را به پایان دادن به اعتراضات خود تشویق و ترغیب کنند و به ویژه گفته می شود که شورای متحصنین از بامداد روز 21 تیر پایان اعتراضات را اعلام کردند. بنابراین وقوع حوادث دو روز بعد را به گروههای مخالف خود نسبت می دهند. سازمان مجاهدین در تحلیلی در این مورد می نویسد:
تخریب و آتش سوزی شعب بانکها، اتوبوس ها، دکاکین و... یا حداقل ایجاد شایعه حمله به تخریب، تا عصر سه شنبه 22 تیرماه 1378 ادامه می یابد و از این ساعت به بعد و بدون اینکه تحول جدیدی در چگونگی برخورد عملی با اقدامات تخریبی به عمل آید، ناگاه آرامش کامل بر تهران بزرگ حاکم می شود... شروع و توقف سازمان یافته و ناگهانی آشوب و اقدامات تخریبی غیر مرتبط با اعتراض دانشجویی پس از کمتر از دو روز یعنی عصر 22 تیرماه 78 و بدون این که نیروهای انتظامی اقدام عملی جدیدی برای مقابله با آشوب کرده باشند، یکی دیگر از مسایل ابهام برانگیز و مشکوک حوادث اخیر است.[58]
1. دلالت ضمنی متن این است که عدم دخالت نیروهای انتظامی در کنترل و نیز پایان دادن به آشوبها نشانه همدستی آنها با آشوبگران است.
به این ترتیب گروههای پانزده گانه اصلاح طلبان هر کدام مدعی هستند که با صدور بیانیه های خود تلاش کردند تا جریان آشوبگرایانه را کنترل کنند و مانع از تشدید بحران شوند. در روایت چپ، آشوبهای روزهای دوشنبه و سه شنبه به گروههای مشکوک و بدون شناسنامه نسبت داده می شود.
2.2.4. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
در روایت چپ بر خلاف روایت راست به صراحت بر نیروهای لباس شخصی و شبه نظامی به عنوان عاملین ماجرای کوی تاکید می شود. در تمامی تحلیلهای سیاسی که از روز بعد از واقعه منتشر و بیان شدند، مساله اصلی از نظر چپ ها گروههای شبه نظامی هستند. از روز بعد از ماجرای کوی دانشگاه، گروههای چپ بر نقش گروههای فشار و شبه نظامی و انصار حزب الله به عنوان عاملین بحران تاکید کردند.[59] اکبر گنجی در سلسله مقالات خود در روزنامه صبح امروز مکررا بر این مورد تاکید می کند:
برنامه کودتا توسط تاریکخانه اشباح تهیه شده است. تاریکخانه ای که دارای بخشهای امنیتی، انتظامی، نظامی، گروههای فشار، رسانه ای، قضایی و... است. بخشهای امنیتی و انتظامی محفل نشینان در حادثه نفرت انگیز قتل دگراندیشان و دگرباشان و حمله به کوی دانشگاه خود را نشان دادند. اعضای تاریکخانه اشباح برای رسیدن به اهداف خویش از نهادها و ارگانهای رسمی سوء استفاده می کنند. وقایع ماههای گذشته نشان داد که آنان توان به کارگیری یک محفل در وزارت اطلاعات و یک گردان در نیروی انتظامی را دارا می باشند... گردان انتظامی با حمله به کوی دانشگاه و سرکوب دانشجویان درصدد نامشروع کردن نظام در چشم دانشجویان بود.[60]
1. متن فوق به لحاظ مضمون حاوی چند اپیزود معنایی است: کودتا، تاریکخانه اشباح، قتل دگراندیشان ودگرباشان، حمله به کوی دانشگاه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی. به این ترتیب متن تلاش می کند تا نشان دهد که نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات بخشی از یک مرکز اصلی بنام تاریکخانه اشباح هستند که قتلهای زنجیره ای و حمله به کوی دانشگاه را با هدف کودتا علیه نظام ترتیب داده اند.
2. با این همه یک تناقض در متن فوق وجود دارد که اعضای این تاریکخانه که خود در درون نظام هستند چرا باید علیه آن دست به کودتا بزنند. بنابراین می توان گفت که منظور متن از نظام بخشی از نظام است که اصلاح طلبان قدرت آن را در اختیار دارند.
3. در این روایت مستقیما بخشهای از حکومت به عنوان عاملین فاجعه کوی دانشگاه تهران هدف گرفته می شوند و برخلاف گفتمان راست که مدعی همنوایی برخی از گروههای داخلی و خارجی در این ماجرا است، اساسا بر نقش و عاملیت گروههای خارجی تاکید نمی شود و حتی این عاملیت انکار می شود و طرح مساله کشورهای خارجی در ماجرای کوی دانشگاه به عنوان امری گمراه کننده و بهانه ای برای سرکوب جنبش دانشجویی و فرار از هرگونه مسئولیت از سوی گروههای شبه نظامی تلقی می شود.[61]
3.2.4. هدف از ماجرا چه بوده است؟
در روایت چپ مجموعه ای از اهداف برای ماجرای کوی دانشگاه تهران مطرح می شود؛ جلوگیری از روند توسعه سیاسی و اصلاحات،[62] تضعیف دولت، جلوگیری از تشکیل مجلس ششم، بستن روزنامه ها، تهدید و ارعاب نهادهای مدنی و دانشجویی و تضعیف وزارت کشور. از روز بعد از واقعه کوی دانشگاه در بیانیه ها، تحلیلها و مصاحبه های فعالان سیاسی بر این محورها در بحران تاکید می شود. تاکید بر این اهداف در راستای طرح عاملین خاصی بسیار معنادار می شود. در واقع، گروههای اصلاح طلب با محکوم کردن گروههای فشار شبه نظامی تلاش می کنند که هدف معینی را نیز بر عملکرد آنها بار کنند. اکبر گنجی که ماجرای کوی دانشگاه را در ارتباط با وقایعی مانند قتلهای زنجیره ای می بیند در تحلیل خود معتقد است که چنین کودتای در نهایت به دنبال تحقق شش هدف زیر است:
اول، بستن مطبوعات جبهه دوم خرداد
دوم، حذف چهره های شاخص جنبش جامعه مدنی ایران و نزدیکان خاتمی از عرصه حیات سیاسی و اجتماعی
سوم، بی اعتبار کردن دولت خاتمی در سطح بین المللی
چهارم، کاهش مشروعیت دولت از طریق ایجاد بحرانهای اقتصادی
پنجم، خارج کردن کنترل نهادهای امنیتی- انتظامی از دست دولت
ششم، حذف خاتمی از راه استعفا، عدم کفایت یا کودتای نظامی.[63]
از دیدگاه گروههای اصلاح طلب در حادثه کوی دانشگاه ، رقبا به دنبال اهداف اول و پنجم بوده اند و تلاش کردند تا با ایجاد خشونت زمینه های تعطیلی مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین ارکان اصلاح طلبی را فراهم کرده و همچنین با ضعیف نشان دادن وزارت کشور نهادهای امنیتی و انتظامی را از دست دولت خارج کنند.
3.4. تبیین ماجرای کوی دانشگاه در زمینه میدان قدرت
در ماجرای کوی که یکی از جدی ترین وقایع و حوادث سیاسی بعد از انقلاب محسوب می شود، همزمان ما شاهد دو نوع خشونت هستیم، خشونت گرم عریان و خشونت سرد نمادین. در سطح اول، درگیری های خشن به شکل خیابانی، دستگیری و زخمی شدن، گروگانگیری و آتش زدن بانکها و ماشین ها و ساختمانهای عمومی رخ می دهد. در این مرحله هر دو گروه درگیر دچار صدماتی می شوند ولی تعدادی از دانشجویان هزینه های بیشتری می پردازند. در این سطح، عملا حادثه بین گروههای انتظامی و دانشجویان شورشی رخ می دهد. با این همه، هر یک از گروههای سیاسی دیگری را به بالاترین اعمال خشونت گرم عریان محکوم می کنند.
با این همه مساله اصلی ما در این فصل خشونت سرد نمادین است که خود را به شکل توصیف و روایت حادثه نشان می دهد. همچنانکه بارها تاکید کردیم منظور ما از خشونت نمادین تلاش هریک از گروهها و گفتمان برای تحمیل معنای خاص به شکل تفسیر بر یک ماجرا است. در ماجرای کوی دانشگاه هر یک از گفتمانها با تولید و توزیع صدها تحلیل و مقاله در خصوص ماجرا تلاش کردند تا در بازار زبانی جمهوری اسلامی ایران روایت خاص خود را مطرح کنند و از طریق توزیع گسترده کالای زبانی خود به بالاترین سطح مشروعیت دست پیدا کنند. بررسی ها موردی ما در این خصوص نشان می دهد که هر کدام از این گفتمانها ماجرای کوی دانشگاه را به مثابه فاجعه تلقی کرده و از عادی سازی یا طبیعی سازی آن جلوگیری می کنند. با این همه، هر یک از این گروهها تلاش می کنند تا عاملین و اهداف متفاوتی را در این فاجعه معرفی کنند. گروههای راست با روایت عاملین به عنوان دست نشاندگان امریکا، آشوبگران، اغتشاش گران، ضد انقلابیون، گروههای اصلاح طلب، دفتر تحکیمی ها، نهضت آزادی را هدف بالاترین اماج تفسیری و روایی خود قرار می دهند. در مقابل گروههای چپ، با روایت عاملین به عنوان شبه نظامیان، لباس شخصی ها، خشونت گران گروههای راست ، حزب الله، انصار و نهادهای امنیتی خاصی را هدف می گیرند. این تعیین بخشی به عاملین از طریق تحمیل مفاهیم خاص و بکارگیری مستتر و آشکار صورت می گیرد. مقایسه دو فقره زیر می تواند گواه این مطلب باشد:
1.حمله ددمنشانه.. انصار استبداد به خوابگاه دانشگاه تهران..
2. بگذار سعید فالانژ چون نسل صبح امروز در صبح امروز تو را چماقدار و گارد آهنین بخواند.
مورد اول قطعه بسیار کوتاهی از بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که در این قطعه کوتاه همزمان سه هدف معنایی و گفتمانی را دنبال می کند:
1. حمله وحشیانه ای به کوی دانشگاه تهران صورت گرفته است.
2. عامل این حمله انصار حزب الله بوده اند.
3. انصار حزب الله دیکتاتور هستند و بنابراین در تقابل با جبهه دموکراسی خواهی و توسعه سیاسی خواهی قرار می گیرند.
در مورد دوم که قطعه بسیار کوتاهی از یکی از نوشته های مسعود ده نمکی است همزمان سه هدف گفتمانی زیر دنبال می شود:
1. سعید یعنی همان سعید حجاریان، فالانژیست است، خشونت طلب است، کارگردان حادثه بوده است.
2. یک خشونت طلب فالانژ تو را چماقدار می خواند بنابراین اصل روایت او بی اعتبار است.
3. روزنامه صبح امروز یکی از ارکان فالانژهایی مانند سعید حجاریان است بنابراین روایتهایش ناروا است.
در سطح اهداف نیز هریک از گروهها تلاش کرده اند تا با طرح اهداف متفاوت از ماجرا کوی دانشگاه روایت خاصی را بر آن تحمیل کنند. در گفتمان راست، هدف به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی و تقدس زدایی از ارکان آن مانند رهبری و ارکان انتصابی مانند شورای نگهبان است و این گروهها در نهایت خواهان سکولاریسم هستند. در گفتمان چپ، هدف از ایجاد این بحران مبارزه با توسعه سیاسی، جامعه مدنی و تضعیف دولت خاتمی و نهادهای انتخابی بوده است.
در ماجرای کوی دانشگاه ما همزمان شاهد اتخاذ دو استراتژی هستیم؛ استراتژی جانشینی و استراتژی واژگونی. گروههای راست در تلاش برای تحمیل معنای خاصی بر ماجرای کوی دانشگاه به مثابه فاجعه از استراتژی جانشینی بهره گرفتند؛ به این معنا که تلاش کردند تا رقیب خود را به عقب برانند و از موقعیت دست بالایی برخوردار شوند. گروههای راست در این زمان به دلیل این که گروههای چپ بسیاری از نهادهای سیاسی اجرایی و حتی اکثر مطبوعات را در اختیار داشتند از حیث سرمایه سیاسی در وضعیت ضعیف تری قرار داشتند و تلاش کردند با اتخاذ چنین استراتژی ای بر سرمایه سیاسی خود بیفزایند. در مقابل گروههای چپ، به ویژه دفتر تحکیم و نهضت آزادی به عنوان گروههای متعلق به چپ رادیکال از استراتژی واژگونی استفاده کردند و تلاش کردند تا از ماجرا کوی برای تضعیف بسیاری از نهادهای انتصابی سود جویند و با واژگون سازی این نهادها سرمایه و قدرت نمادین خود را به حداکثر برسانند. با این همه، به نظر می رسد که در نهایت هیچ کدام از گروهها نتوانسته اند به اهداف نهایی خود برسند و به دلیل بالا گرفتن بحران هر کدام در این میدان قدرت عقب نشینی کردند و تا میدان قدرت دیگر واپس نشستند.
5. کنفرانس برلین
در فاصله بین 19 و 21 فروردین سال 1379 کنفرانسی با عنوان ایران بعد از انتخابات در شهر برلین از سوی بنیاد هاینریش بل برگزار شد که 17 تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی، مذهبی و ادبی از ایران در آن شرکت کرده بودند. مدعوین ایرانی این کنفرانس عمدتا از چهره های برجسته اصلاح طلبان داخلی بودند که در طی سه روز دیدگاههای خود در خود اصلاحات را مطرح کردند و از زوایایی گوناگونی به بحث در این مورد پرداختند. در طی این کنفرانس و به ویژه دور روز نخست آن، گروههایی از اپوزیسیون خارج از کشور عمدتا با بسیج حزب کمونیست کارگری ایران با شعار و اعتراضات خود سعی کردند نظم این کنفرانس را بهم بزنند. این گروههای معترض در یکی دو مورد امکان انجام برنامه را نیز سلب کردند و در یک مورد نیز مردی خود را عریان کرد و زنی در کنفرانس در حال رقصیدن بود. ولی مساله وقتی پیچیده تر شد که سیمای جمهوری اسلامی در دو شب متوالی 29 و 30 فروردین صحنه های از این کنفرانس را پخش کرد. سیمای جمهوری اسلامی صحنه هایی از کنفرانس را نشان داد که در آن مخالفان با فریادهای مرگ بر... امان سخنرانان را بریده بودند و آنان را هاج و واج پشت میز میخکوب کرده بودند. صحنه هایی از عریان شدن یک مرد و رقصیدن یک زن هم چاشنی فیلم شده بود.[64] از این زمان به بعد منازعه گفتمانی شدیدی بین گروههای سیاسی در خصوص اصلاحات و اهانت کسانی مانند گنجی به امام خمینی در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل که روزنامه کیهان از قول وی نقل کرده بود که جریان اصلاح طلبی خمینی را به موزه تاریخ می برد.
میدان قدرت در جمهوری اسلامی ایران در فرودین ماه 1379 بر سر کنفراس مشهور به برلین محل منازعه شدیدی در میان گروههای سیاسی شد. همچنانکه خواهیم دید، ماهیت این منازعه نیز گفتمانی بود و بحث در خصوص اصل ولایت فقیه و رهبری امام خمینی به شکل نزاع گفتمانی مطرح شد. در اینجا به شیوه مالوف تلاش می کنیم تا به بررسی میدان قدرت در حول این منازعه بپردازیم.
1.5. روایت گفتمان راست
گروههای راست در خصوص کنفرانس برلین روایت خاصی را منتشر و بیان کردند که در شرایط خاصی این امکان را بدانها می داد تا در میدان قدرت حداکثر استفاده را بنمایند. روایت آنها از کنفرانس در حول همان سه سوال ماجرا ، عاملین و اهدف قابل بازسازی است. در اینجا روایت راست از کنفرانس برلین را مورد بررسی قرار می دهیم.
1.1.5. ماجرا چیست؟
گفتمان راست با اتکا به سرمایه های نمادینی مانند روزنامه کیهان و رسالت و نیز صدا و سیما و به ویژه پخش عمومی بخشهایی از این کنفرانس روایت خاصی از این گفتمان را در معرض افکار عمومی قرار داد. روایت این گفتمان از ماجرای کنفرانس چه بود؟ بنابر انی روایت کنفرانس مونیخ که از سوی بنیادهای مشکوکی شکل گرفته بود، محلی برای توهین به مقدسات سیاسی و دینی شده بود و گروههای اصلاح طلب دوشادوش با دشمنان بیرونی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام کرده بودند. در تمامی سرمقاله ها و یادداشتهای که در روزنامه هایی مانند رسالت و کیهان در این خصوص منتشر شده، روایت راست از رسوایی و فتنه برای توصیف چنین کنفرانسی استفاده می کند. گروههای اصلاح طلب شرکت کننده در این کنفرانس علی رغم تحقیر دشمنان درونی و خارجی حتی حاضر نبودند که اعتراض خود به دشمنانان را با ترک مجلس نشان دهند. حسین شریعتمداری در یادداشت سیاسی خود با عنوان آقای رئیس جمهور نظر شما چیست؟ می نویسد:
جناب آقای خاتمی دیشب، حضرتعالی نیز، مانند سایر مردم، کسانی را ملاحظه فرمودید که با عنوان سفیران جنبش اصلاح طلبی! و پیام آوران جامعه مدنی! در کنفرانس برلین شرکت کرده بودند و پیام آنها را شنیدید که جمهوری اسلامی ایران را رژیم جنیاتکار! نامید، از 21 سال حکومت استبداد و اختناق سخن گفتند! اسلام را ارتجاعی! و عقب افتاده معرفی کردند! شهیدان بزرگوار این مرز و بوم مقدس را پاسداران جهل و تباهی خواندند! اسلام عزیز را حاکمیت سرنیزه دانستند! دوران امام راحل (س) و دیدگاههای ملکوتی آن حکیم الهی و رهبر به حق پیوسته را ، دوران فلاکت و بدبختی ایران نامیدند! از جامعه مدنی با عنوان جامعه ای که به اسلام پشت پا زده است، یاد کردند! و ... آنچه خود شاهد بودیم و قلم از شرح آن به شرم می نشیند... و به یقین دیدید که این همه رذالت را با چه ذلت مشمئز کننده و حقارت نفرت انگیزی بر زبان آوردند؟[65]
1. متن فوق در حول یک اپیزود معنایی دور می زند که مربوط به گفتارهای اصلاح طلبان است.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: سفیران، جنبش، اصلاح طلبی، پیام آوران، جامعه مدنی، رژیم، جنایتکار، استبداد، جمهوری اسلامی، اختناق، اسلام، ارتجاعی، عقب افتاده، شهیدان، مرز و بوم، مقدس، پاسداران، جهل و تباهی، حاکمیت، سرنیزه، امام، حکیم، الهی، رهبر، فلاکت، بدبختی، ایران، شرم، رذالت، ذلت، مشمئز کننده، حقارت، نفرت انگیز. از میان این مفاهیم اسلام با سه بار تاکید مهمترین مفهوم می باشد و اصلاح طلبی بعد از ان مفهوم کانونی است. با این همه روی سخن با اصلاح طلبان است.
3. متن از حیث ریخت شناختی ظاهرا ایجابی است ولی با استفاده مکرر از علامت تعجب وجه سالبه به خود می گیرد؛ با قردادن علامت تعجب در پشت جنبش اصلاح طلبی! و پیام آوران جامعه مدنی! گوینده متن قصد دارد مخاطبان خود را نسبت به اصلاح طلبی و جامعه مدنی خواهی اصلاح طلبان مورد تردید قرار دهد. او به این شیوه از حیث زبان شناختی به چند ویژگی کنفرانس برلین و شرکت کنندگان در آن اشاره می کند:
1) جنبش اصلاح طلبی و پیام آوران جامعه مدنی را مورد حمله قرار می دهد و آنها
مسببان چنین رسوایی معرفی می کند.
2) در این کنفرانس جمهوری اسلامی در معرض انواع حملات قرار می گیرد. در این
کنفرانس نظام به عنوان رژیمی جنایتکار، استبدادی، ارتجاعی معرفی می شود و رهبران آن مانند امام مورد حمله قرار می گیرند.
3) علاوه بر نظام، اسلام نیز در معرض حمله و آماج دشمنان و جنبش دوم خردادی
قرار می گیرد و اسلام به عنوان دینی ارتجاعی و عقب مانده معرفی می شود.
حسین شریعتمداری به عنوان یکی از نمایندگان بانفوذ گفتمان راست، از این رو کنفرانس برلین رسوایی معرفی می کند که جنبش اصلاح طلب داخلی در آن سهیم شده است.[66]
از این رو گروههای راست ، برخلاف گروههای اصلاح طلب، از پخش تلویزیونی کنفرانس برلین حمایت کردند و معتقد بودند که وظیفه صدا و سیما ایجاب می کرد تا ابعاد این رسوایی بزرگ برای عموم مردم روشن شود. از این حیث نیز ما شاهد منازعه گفتمانی تند و حادی در میان گروههای چپ و راست بودیم. محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان دردل با رئیس جمهور! در روزنامه رسالت می نویسد:
کار سیما در افشای رسوایی کنفرانس برلین این بود که چهره واقعی ضد انقلاب و آشفتگی لایه های آن را و درجه دوری از تمدن آنها را نشان بدهد. کار مهم سیما این بود که دست اصلاح طلبان آمریکایی و کسانی که دنبال جدایی دین از سیاست و تغییر قانون اساسی هستند را رو کرد. این دو کار عظیم که قاعدتا باید با تشویق و پاداش جنابعالی همراه باشد، چرا با سرزنش و شماتت و موضعگیری تلخ شما و دوستانتان روبرو شده است؟!
1. متن فوق از حیث مضمون در حول یک اپیزود معنایی سامان یافته است: پخش تلویزیونی کنفرانس برلین
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک متن عبارتند از: رسوایی، ضد انقلاب، آشفتگی، تمدن، آمریکایی، دین، سیاست، قانون اساسی، تشویق، پاداش، سرزنش، شماتت، موضع گیری، تلخ.
3. از میان مفاهیم فوق بیشترین بار روی دوش آمریکایی قرار گرفته است؛ اصلاح طلبان آمریکایی هستند و در نتیجه می خواهند دین را از سیاست جدا کنند و به دنبال تغییر قانون اساسی می باشند.
4. از حیث ریخت شناختی متن استفهامی است و با علامت تعجب تلاش می کند تا شک و تردید ایجاد کند.
5. متن تحریکی و در صدد تاثیر گذاری روی مخاطب است.
2.1.5. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای راست در روایت خاص خود از این ماجرا درباره عاملین زیادی صحبت کردند که عمدتا شامل گروههای اپوزیسیون خارج از کشور، دولتها و بنیادهای خارجی و گروههای اصلاح طلب داخلی بودند. در این روایت عاملین رسوایی یا برزخ برلین این سه گروه معرفی شدند و در خصوص ماهیت هر یک از این گروهها نیز مقالاتی در روزنامه های راست منتشر شد. حسین صفار هرندی در یادداشتی با عنوان تجدید نظرطلبان، سپاس!! عاملین کنفرانس برلین را چنین معرفی می کند:
تعدادی از آنها طیفی از ضد انقلابیون ایرانی خارج کشور با دیدگاههای سوسیالیستی، سلطنت طلبانه، طرفدار جمهوریت غیردینی و هوادار سازمان منافقین بودند و در کنار آنها مردان و زنانی قرار داشتند که مشکل اصلی اشان قوانین دینی در ایران است... تعداد دیگری از حاضران، وابستگان به جریان روشنفکری لائیک و سکولار و از پس مانده های کانون منحله نویسندگان، سیاسیون ملی گرا، رابطان و مشاوران دائمی رادیوهای بیگانه و برخی از دست اندکاران روزنامه های تازه تاسیس بودند که از داخل و خارج کشور به کنفرانس عزیمت کرده بودند. به این مجموعه باید شماری از سیاستمداران آلمانی را افزود که به حزب سبزهای آلمان تعلق دارند و بنیاد منتسب به آنان پیش از این، به ارتباط تشکیلاتی میان خود و برخی از آشوبگران تیرماه گذشته اعتراف کرده است![67]
همانطور که از فقره فوق می توان فهمید، گفتمان راست در روایت خود از کنفرانس برلین شرکت کنندگان اصلاح طلب را در کنار گروههای معارض بیرونی و دشمنان خارجی[68] قرار می دهد. علاوه بر این تاکید بر عوامل پشت پرده برگزاری کنفرانس برلین، گروههای راست در تمامی منازعات گفتمانی خود سعی کردند تا نقش اصلاح طلبان در این رسوایی را برجسته کنند و شرکت آنان در این کنفرانس را در تداوم تعارض آنان با نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند. حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان همراهان ناهمدل می نویسد:
همراهی یک یا چند گروه سیاسی با یکدیگر، فقط هنگامی کارساز و گرهگشا خواهد بود که این همراهی از همدلی برخاسته باشد و افراد و گروههای همراه به سوی هدف و مقصود نهایی مشترکی گام بردارند و اختلاف آنان با یکدیگر، در اصول و مبانی نباشد.[69]
1.گوینده متن در این گفتار سعی می کند نشان دهد که حضور برخی از چهره های اصلاح طلب در کنفرانس ناشی از همدلی آنان با افکار ضد انقلابیونی مانند کمونیستها یا حزب سبزهای مخالف جمهوری اسلامی بوده است.
از این رو در یادداشتهای دیگری که در روزنامه رسالت و کیهان منتشر می شود، تبار و ریشه های فکری و سیاسی شرکت کنندگان اصلاح طلب در این کنفرانس مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش می شود تا نسبت آنان با ضد انقلابیون نشان داده شود.[70] کاظم انبارلویی در یادداشت خود در روزنامه رسالت درباره اکبر گنجی می نویسد: "او یکی از سفیران جبهه دوم خرداد به کنفرانس برلین بود. او به امام،نظام و انقلاب، در این کنفرانس اهانت کرد".[71]
3.1.5. هدف از ماجرا چه بوده است؟
گفتمان راست در تلاش برای روایت خاص خود از کنفرانس برلین تصویر روشنی هم از اهداف تشکیل چنین گردهم آیی ارائه می کند. بر اساس اصول گفتمانی راست در این دوره، هم کلامی با گروههای دشمن در چنین اجتماعاتی در نهایت به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران است. هدف بنیاد بل و نیز شرکت کنندگان اصلاح طلب در این کنفرانس ضربه زدن به نظام و مسئوولین حکومت بوده است. محمد کاظم انبارلویی در یادداشتی با عنوان سخنی با رئیس جهمور! درباره هدف این کنفرانس می نویسد:
فلسفه برگزای کنفرانس، پیوند اپوزیسیون قانونی و غیر قانونی و اعلام دیدگاه و مواضع مشترک آنان در برقراری حکومت سکولار و سرنگونی نظام جمهوری ایران از طریق به اصطلاح مبارزات دمکراتیک بود... سرنگونی نظام جمهوی اسلامی بود. منتهی در تاکتیک، عده ای راه قهر آمیز و عده ای راه دیگر را می پسندیدند.[72]
1. متن فوق وجه تحریکی دارد و در آن اصلاح طلبان محکوم به سرنگونی نظام می شوند.
گفتمان راست با اعلام این که هدف از این کنفرانس براندازی نظام به شیوه نرم بوده است، شرکت کنندگان را در ردیف دشمنانان نظام قرار دادند و در یادداشتهای خود مکررا از کسانی مانند محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور خواستند تا از ارتباط با این گروهها اعلام برائت کند.[73]
2.5. روایت گفتمان چپ
گفتمان چپ نیز که در چنین بحرانی گرفتار شده بود و در معرض حمله گفتمانی رقیب قرار گرفته بود تلاش کرد تا روایت گفتمانی خاص خود را به گونه ای در بازار زبانی ارائه کند که از ضرر و زیان بیش از اندازه آن در میدان قدرت جلوگیری کند. دراینجا به بررسی روایت گفتمان چپ از ماجرای کنفرانس برلین می پردازیم.
1.2.5. ماجرا چیست؟
گروههای چپ و دوم خردادی در تقابل با گفتمان راست تلاش کردند تا به تولید و توزیع روایتی از ماجرا در بازار کلامی جمهوری اسلامی ایران بپردازند که از هجمه عملیات زبانی گروههای راست بکاهد. در این گفتمان بنابراین بیش از آنکه روی خود کنفرانس برلین صحبت شود عمده بحثها در حول پخش فیلم کنفرانس برلین در صدا و سیما تمرکز یافت. با این همه، در مورد اصل ماجرا گفتمان چپ تلاش کرد تا وقوع چنین حوادثی را امری طبیعی جلوه دهد. گروههای دوم خردادی در بیانیه ای که با عنوان اعتراض ائتلاف دوم خرداد به جوسازی صدا و سیما علیه جنبش اصلاحات منتشر شد اعلام می کنند که:
در حالی که برگزاری این قبیل جلسات و وقوع این گونه اتفاقات و برخوردهای معاندانه مخالفان انقلاب و نظام در خارج کشور امر تازه نیست و در مورد هریک از سفرها و برنامه های افرادی با هیاتهای رسمی نظام جمهوری اسلامی نیز ممکن است اتفاق بیفتد، ... سیمای جمهوری اسلامی می کوشد تا این گونه اقدامات وقیح ضد انقلابهای فراری را به نیروهای جبهه دوم خرداد ارتباط دهد.[74]
1. متن فوق جنبه تدافعی دارد.
2. گوینده در دفاع تلاش می کند تا عملی مانند لخت شدن و یا عریان شدن زن و مرد در کنفرانس را عمل وقیحی معرفی کند.
3. هم چنانکه از عبارت فوق مشخص می شود، گفتمان چپ در مقابل با گفتمان راست که از کنفرانس برلین به عنوان یک رسوایی، بدنامی و افتضاح بزرگ نام می برند، تلاش می کند تا از طریق "طبیعی سازی" ماجرا به "عادی سازی" فضای ملتهب اقدام کند و حملات گروههای راست کیش را خنثی نماید. به گفته بهزاد نبوی "یک طوفانی دارند بپا می کنند و ما باید کاری کنیم این طوفان بگذرد".[75] استراتژی طبیعی سازی کنفرانس برلین که مدام بر آن تاکید می شد،[76] در برخی موارد با اذعان به اشتباه نیز همراه بود. به این معنا، که گروههای دو خردادی باید با احتیاط در چنین مجالسی شرکت کنند. محسن آرمین در همین خصوص می نویسد:
وقتی کسانی که ما هیچ گونه اطلاعی از ماهیت شان نداریم، عهده دار برگزاری این گونه مجالس بشوند، ما، عملا وارد فضایی ناشناخته می شویم که نمی توان به آن اعتماد کرد. اگر این نکته دقیق مورد توجه برخی از دوستانمان که در این کنفرانس شرکت کردند، قرار می گرفت، طبعا این نشست می توانست در فضایی مطلوب تر و یا تاثیرگذاری بیشتر انجام شود.[77]
1. متن فوق از حیث استدلالی، تدافعی است.
محسن آرمین در فقره فوق با اذعان به شرکت برخی از دوستان اصلاح طلب در این کنفرانس، فقط بر احتیاط برای شرکت در چنین مجالسی تاکید می کند و در ادامه طبیعی سازی ماجرا تلاش می کند تا نشان دهد که این کنفرانس برخلاف تبلیغات گروههای رقیب دارای محاسن و دستاوردهای مثبتی نیز بوده است:
نتایج نشست برلین نه تنها به ضرر نظام جمهوری اسلامی نبوده، بلکه به نفع نظام بوده است. چرا که بر خلاف آنچه صدا و سیما تلاش کرد توسط آن فیلم مونتاژ شده القا کند، برخی از نمایندگان جریان روشنفکری دینی حاضر در این نشست به صورت کاملا شفاف از جریان اصلاح طلبی مورد تایید آقای خاتمی دفاع کردند و بر تداوم جریان اصلاحات در چارچوب قانون اساسی تاکید کردند.[78]
1. متن فوق از حیث استدلالی، تدافعی و توجیهی است و گوینده تلاش می کند تا بر وفاداری اصلاح طلبان به قانون اساسی تاکید کند.
گروههای چپ اصلاح طلب در تداوم با استراتژی طبیعی سازی تلاش کردند تا با تاکید بر نتایج و دستاوردهای مثبت[79] این کنفرانس از افزایش انتقادهای درونی گروههای رقیب بکاهند. به این ترتیب با ارائه روایت متفاوتی از ماجرا چنین گفته شد که این کنفرانس نیز مانند دهها کنفرانس دیگری بوده است که پیشتر برگزار شده است و هیچ اعتراض درونی را ایجاد نکرد.
2.2.5. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای چپ با دور کردن مساله از خود کنفرانس و تمرکز بر مساله پخش تلویزیونی بخشهایی از آن توسط صدا و سیما تلاش کردند تا به تعریف عاملین متفاوتی از تبدیل کنفرانس برلین به بحران سیاسی بپردازند. از این رو فرق اساسی در روایت راست گرایان و چپ گرایانه از عاملین بحران وجود دارد. صفا کاظمینی در یادداشتی با عنوان برلین، دامگه اصلاح طلبان در عصر ما به بحث در خصوص همکاری و هماهنگی برخی نیروهای خارج کشور و باند سعید امامی در ایجاد بلوای برلین می پردازد:
پروژه برلین با پشتیبانی سازمان موساد، عوامل منافقین، حزب کمونیست کارگران، متشکل از مائوئیستهای تندرو و باقیمانده های حزب زحمتکشان کردستان (کومله) و گروهک راه کارگر، با به صحنه آمدن عوامل سعید امامی در خارج از کشور تکمیل شد. در واقع گل بود، به سبزه آراسته شد. فراموش نکنیم که سعید امامی در جریان سخنرانی تاریخی خود در همدان که متن کامل آن چاپ و منتشر شد، از دوستان نازی و نئونازی خود سخن گفته بود.[80]
1. گروههای چپ با تاکید بر نام سعید امامی تلاش کردند تا بین رویدادهایی مانند قتلهای زنجیره ای، ترور سعید حجاریان و کنفرانس برلین رابطه معناداری برقرار کنند. در همین راستا به "برجسته سازی" موضوع پخش بخشهایی از کنفرانس برلین در سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداختند و با این "برجسته سازی" تلاش کردند تا عاملین بحران را گروههای تندرو و طرفدار خشونت معرفی کنند که از همه ابزارها از جمله صدا و سیما برای رسیدن به مقاصد خود سود می جویند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان یکی از موثرترین گروههای چپ در بیانیه خود به شدت به اقدام صدا و سیما حمله می کند و پخش آن را به گروههای مشکوکی نسبت می دهد:
این اقدام که در طول تاریخ بیست ساله گذشته پس از پیروزی انقلاب بی سابقه است چیزی جز اقدامی کثیف و رسوا در به بازی گرفتن شعور و آگاهی ملت متدین ایران و تحریک احساسات مذهبی مردم برای نیل به اهداف قدرت طلبانه نیست... طراحان پخش فیلم شب گذشته همفکران و همکاران همان کسانی هستند که سه سال پیش در همین روزها فیلم کارناوال عصر عاشورا را تهیه و در سراسر کشور پخش کردند.[81]
1. گروههای چپ با ارتباط دادن اقدام صدا و سیما با شبکه های مافیای قدرت بیرونی تلاش کرد تا از اثر روایت راست گرایانه بکاهد و روایت بدیل خود را بنیان نهد. در این میان حتی از بعد دینی شروع به نقد اقدام صدا و سیما کردند و بخشی از اعتراض خود را بر این مساله استوار کردند که چرا در روزهای عزاداری امام حسین (ع) چنین صحنه های هرزه ای باید از سیما جمهوری اسلامی ایران پخش می شد؛
"تاسف دردمندانه از کسانی است که در کسوت عالم دینی نمایش رقص زنان هرزه و صحنه های شنیع عریان شدن مردان را در ایام سوگواری شهادت اباعبدالله الحسین (ع) را بهترین مصداق اطلاع رسانی و در جهت اجرای اصل دانستن حق مردم است، تجویز می کنند". [82]
1. متن از حیث ریخت شناسی ظاهرا ایجابی است ولی در عمل با آوردن تاسف جنبه سالبه می یابد.
2. از حیث ایدئولوژیک با تاکید بر سوگواری و شهادت امام حسین و نمایش رقص زنان هرزه تلاش می کند از مخرن گفتمان ایدئولوژیک بهره برداری کند.
3.2.5. هدف از ماجرا چه بود؟
گفتمان چپ بر خلاف گروههای راست که بر برگزاری کنفرانس به مثابه یک رسوایی و افتضاح سیاسی جولان می داد، تلاش کرد تا صورت مساله را به نمایش تلویزیونی بخشهایی از کنفرانس برلین محدودسازی کند. عمل "محدود سازی" گفتمان چپ در کنار عمل "طبیعی سازی" و "برجسته سازی" روایت آن را تکمیل می کرد. با محدود کردن مساله به نمایش تلویزیونی گروههای چپ این امکان را یافتند تا گروههای رقیب راست خود را مورد تهاجم قرار دهند. گروههای چپ هدف از مساله سازی کنفرانس برلین را "بحران سازی" برای دولت اصلاح طلب محمد خاتمی معرفی کردند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه خود که به مناسبت پخش تلویزیونی کنفرانس منتشر کرد، هدف این بحران را تحت شعاع قرار دادن حماسه 29 بهمن معرفی کرد:
این اقدام ننگین که در حقیقت بخشی از مجموعه اقدامات تحریک آمیز روزها و هفته های اخیر به شمار می آید تنها با هدف تغییر فضای پس از حماسه 29 بهمن و فراهم آوردن زمینه های آشوب و تنش ... صورت می گیرد و از آمادگی همه جانبه شبکه مافیایی قدرت برای مقابله نهایی با جریان اصلاح طلبی و پروژه اصلاحات حکایت می کند.[83]
مقابله با جریان اصلاح طلبی ناشی از ضعف و ناتوانی گروههای مخالف در رقابت سالم تلقی می شود و مدام بر این مساله تاکید می شود که جریانی که رو به افول است برای حفظ خود تلاش می کند تا از تمامی حربه ها برای مقابله با اصلاحات استفاده کند. در این میان صدا و سیما نیز به عنوان وسیله و ابزاری توصیف می شود که گروههای رقیب از آن برای ضربه زدن به پیکره اصلاح طلبی سود می جویند. محسن آرمین در این خصوص می گوید:
مسئوولان صدا و سیما، این رسانه را تا سطح تامین اهداف خشونت طلب ترین جریانهای فعال در عرصه سیاسی کشور تنزل داده اند. اقدام صدا و سیما در نمایش فیلم کنفرانس برلین با هدف آلوده کردن فضای سیاسی و زمینه سازی برای ایجاد یک وضعیت ناپایدار و نگران کننده در عرصه سیاسی کشور انجام شد. آنچه مسئوولان صدا و سیما انجام دادند، بخشی از مجموعه تحرکاتی است که از انتخابات 29 بهمن به این سو، با هدف ایجاد آشوب و تشنج در فضای سیاسی کشور و به تعطیلی کشاندن مجلس ششم، صورت گرفته است.[84]
در عبارت فوق گروههای رقیب به عنوان عاملین بحران سازی برلین معروفی شده و بر این هدف تاکید شده است تا مزه پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 29 اسفند را به تلخی تبدیل کنند. در برخی تحلیلهای دیگر در همین راستا بر جلوگیری از تشکیل مجلس ششم تاکید شده است. در تحلیل دیگر بر سناریوی "بنی صدریزاسیون" خاتمی تاکید شده است و این تلاشها را ترفندی برای برکناری خاتمی به دلیل ناتوانی در اداره کشور تلقی کرده اند.[85]
3.5. تحلیل میدان قدرت در ماجرای کنفرانس برلین
در سالهای بعد از 1376، میدان قدرت در جمهوری اسلامی از جهت تنش میان گروههای راست و چپ فعال و پویا بود. هر یک از این گروهها تلاش می کردند تا از همه امکانات عینی و گفتمانی خویش برای تضعیف رقیب سود جویند. برگزاری کنفرانس برلین یکی از آن نقاط کانونی است که به این مجادلات گفتمانی دامن زد. گفتمان راست با روایت آن به مثابه "فاجعه"، "افتضاح"، "رسوایی"، "بدنامی"، همراهی با دشمنانان خارجی تلاش کرد تا کنفرانس برلین را در راستای ستیزه با اصل نظام جمهوری اسلامی معرفی کند و حضور جمعی از اصلاح طلبان در آن را به مثابه نمادی برای همراهی و همدلی میان دشمنان خارجی، اپوزیسیون خارجی و اصلاح طلبان نشان دهد و هدف آن را نابودی نظام معرفی نماید. گروههای راست در این مرحله از مخزن انباشته شده گفتمانی خود بهره گرفتند: تاکید بر اسلام، ولایت فقیه، حکومت اسلامی ، رهبری. در این راستا به ویژه با برجسته سازی مفهوم برهنگی و هرزگی زنان و مردان کنفرانس بر وجه عمومی انتقادات خود افزودند. با تاکید بر این عناصر به نظر ما، این گروهها توانستد در بسیج افکار عمومی موفق باشند. خشونت نمادین در این مرحله وابسته به انباشت گفتمانی پیشین بود و از حیث اثرات مورد نظر فرکلاف ما شاهد خلاقیت گفتمانی خاصی نیستیم.
در مقابل، گروههای چپ با طبیعی سازی و عادی سازی کنفرانس و برجسته سازی نقش صدا و سیما تلاش کردند تا از فضای سنگینی که علیه آنها به راه افتاده بود، دوری کنند. در این ماجرا اصلاح طلبان در موقعیت دفاعی و گروههای راست در موقعیت تهاجمی قرار داشتند. از این رو در میدان قدرت بیشترین فشار به روی گروههای چپ و اصلاح طلب وارد شد و در فضای سیاسی وابستگان این گروهها تلاش زیادی بخرج دادند تا از فشار فزاینده بکاهند تا آنجا که برخی از حلقه های دوم اصلاح طلبان حتی خواهان طرد افراد شرکت کننده در کنفرانس شدند. با این همه، به زودی گروههای چپ با سروسامان دادن به روایت خود و با در اختیار داشتن سرمایه های فرهنگی عینی مانند چندین روزنامه و هفته نامه و نیز روزنامه های دولتی که در اختیار داشتند، با تلطیف سازی فضا مساله را به تداوم بحران سازیهای قبلی رقبا نسبت دادند.
در این زمان با توجه به پیروزیهای جبهه دوم خرداد در انتخابات مجلس ششم، گروههای چپ از سرمایه سیاسی زیادی برخوردار بودند و گروههای راست با از دست دادن بسیاری از کرسی های مجلس در وضعیت سیاسی نامطلوبی قرار گرفتند. با این همه، گروههای راست با تاکید بر عناصر مذهبی این امکان را یافتند تا فشار فزاینده ای را بر گروههای رقیب اعمال کنند( مرحله اول تبیین در فرکلاف).
در این منازعه گفتمان راست از استراتژی جانشینی و گفتمان چپ از استراتژی حفظ ( بر اساس مدل ترکیبی بوردیو و فرکلاف) استفاده کرد. همچنانکه اشاره کردیم گروههای راست در وضعیت تهاجمی قرار داشتند و از این رو سعی کردند تا با اتخاذ استراتژی جانشینی و با استفاده از انواع سرمایه خاصی که در اختیار داشتند، موقعیت خود را در میدان قدرت ارتقا دهند. گفتمان راست با سرمایه زیادی که در حوزه های دینی داشتند، با بهره گیری از مفاهیم دینی مطلوب در بازار زبان شناختی جمهوری اسلامی ایران گروههای اصلاح طلب را به بی دینی متهم کردند. در مقابله گفتمان چپ که در وضعیت دفاعی قرار گرفته بود، با اتخاذ استراتژی حفظ موقعیت خود تلاش کرد تا از ذخایر زبانی و گفتمانی خویش به روایتی از حادثه بپردازد که کمترین هزینه را برای آنها به دنبال داشته باشد. با این وجود، در این بحران، گروههای اصلاح طلب تلاش کردند تا با تاکید بر این که چرا صحنه هایی مانند رقص زن یا لخت شدن مرد باید در روزهای عزاداری امام حسین (ع) پخش شوند، از زبان نزدیک به گفتمان راست بهره جویند.
هر یک از این گفتمانها و گروههای وابسته بدانها با استفاده از مفاهیم خاصی تلاش کردند تا روایت ویژه ای را کنفرانس بیان کنند. روایت ها هر کدام از طریق خشونت نمادین صورت گرفت؛ به این معنا که معنای خاصی بر مفاهیم خاصی بار شد و سپس روایت از طریق این مفاهیم و معناها به مخاطب منتقل شد. در گفتمان راست، با توصیف کنفرانس برلین به عنوان رسوایی، بدنامی، افتضاح و... مخاطب واداشته می شود تا ماجرا را به عنوان یک رخداد نامعمول و غیرعادی تلقی کند و از همان آغاز به این سمت رانده می شود که اصل ماجرا را به مثابه یک فاجعه تلقی کند. در مقابل گفتمان چپ و گروههای وابسته بدان با استفاده از مفاهیم مانند "بحران سازی" مخالفان تلاش کردند تا ماجرای کنفرانس برلین را به گروه رقیب نسبت دهند. در این منازعه گفتمانی گفتمان راست در میدان قدرت با استفاده از مفاهیم فاجعه به مصاف گفتمان چپ رفت که ماجرای کنفرانس برلین را امری طبیعی جلوه می داد. خشونت نمادین در هر دو گروه بر اساس کاربردشناسی عملی از واژه ها میسر شد. به این ترتیب کنفرانس برلین به میدان قدرتی تبدیل شد که در آن هر گروه و گفتمان تلاش کرد تا از طریق کاربرد برخی مفاهیم و تحمیل معنا بر آنها دیگری را در وضعیت نامساعدی قرار دهد.
6. تحصن نمایندگان مجلس ششم
ماجرای تحصن نمایندگان مجلس ششم که از روز دوشنبه 21 دی ماه 1383 به مدت نزدیک به یکماه شروع و ادامه یافت، یکی از بزرگترین میدان های قدرت بعد از انقلاب میان دو گفتمان راست و چپ بود که حاکی از شدت و افزایش منازعات عملی و گفتمانی بود. در اینجا به شیوه های پیشین تلاش می کنیم تا ضمن تحلیل گفتمانی این رخداد به تاثیر آن بر میدان قدرت بپردازیم.
1.6. روایت گفتمان راست
گروهها و جناحهای راست از همان آغاز رویکرد معینی به تحصن داشتند؛ از نظر آنها تحصن بازی جدیدی بود که بخشهای از گروههای چپ- در این دوره چپ رادیکال- براه انداخته بود و از آن با عنوان بالماسکه تحصن نام بردند.[86] البته این بازی به نظر آنها پروژه ای برنامه ریزی شده بود که اهداف خاصی را دنبال می کرد. در ذیل تلاش می کنیم تا به شکل مالوف به تحلیل گفتمانی این روایت بپردازیم.
1.1.6. ماجرا چیست؟
همانطور که اشاره کردیم گروههای راست سنتی و رادیکال مساله تحصن نمایندگان، تهدید به استعفای برخی از کارگزاران دولتی، استعفای نمایندگان و روزه سیاسی آنها را به مثابه بازی برنامه ریزی شده ای توصیف کردند. محمد کاظم انبارلویی در سرمقاله خود با عنوان مشروعیت انتخابات درباره تحصن اینچنین می نویسد:
تعدادی از نمایندگان مجلس در یک واکنش قانون ستیزانه روز یکشنبه گذشته با تعطیل کردن یک ساعت کاری مجلس، پس از اتمام وقت جلسه علنی دست به تحصن زدند. به دنبال این واکنش تعدادی از استانداران نیز تهدید به استعفا کردند. برخی رسانه ها نیز خبر از واکنش هایی تند از سوی برخی اعضای هیات دولت دادند. به دنبال این موضوع، اظهارات غیر مسئولانه ای از سوی برخی مقامات دولتی در رسانه ها اعلام شد. این واکنش ها نشان داد که بخشی از قوه مقننه و مجریه در انتخابات مجلس هفتم که قاعدتا باید نقش داوری را ایفا نمایند، چشم به یک سوی میدان دارند و خود در زمین بازی همراه یک تیم فعال سیاسی توپ می زنند. این رفتار غیر قانونی به معنای بهم زدن قواعد بازی و از ریخت انداختن اندازه و چارچوب آن است. اگر یک حزب سیاسی به رد صلاحیت ها ایراد دارد می توانند مطابق قانون اشکال و ایراد خود را پیگیری کنند، تحت فشار قرار دادن نهادهای قانونی مجری و ناظر اصل مشروعیت قانونی انتخابات را از اساس زیر سوال می برد.[87]
1. در متن فوق مضامین زیر در حول چند اپیزود معنایی سامان یافته اند: تحصن، استعفای برخی از کارگزاران دولتی، نقش رسانه ها در پرورش و بازتاب این تحصن.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: مجلس، قانون ستیزانه، تعطیل کردن، تحصن، تهدید، استعفا، تند، دولت، غیر مسئولانه، قوه مقننه، مجریه، میدان، زمین بازی، سیاسی، فعال، غیرقانونی، قواعد بازی، از ریخت انداختن، حزب سیاسی، نهادهای قانونی، مجری، ناظر، مشروعیت، قانونی، انتخابات. در این مفاهیم بیشترین تاکید بر روی قانون و واژه های وابسته بدان مانند قواعد بازی و صفات منفی مانند قانون ستیزانه یا غیر قانونی است. از این رو می توان نتیجه گرفت که متن تلاش می کند تا از رهگذر تاکید بر قانون گرایی به رفتار رقیب خود واکنش نشان دهد.
3. از حیث ریخت شناسی ایجابی است ولی استدلال تا حدودی مبتنی بر استعاره بازی است.
4. دلالت صریح متن این است که متحصنین دست به کار غیرقانونی زده اند و از قانون عدول کرده اند.
5. دلالت ضمنی متن این است که اینها باوری به قانون ندارند و برعکس ما قانون گرا هستیم.
6. دلالت ضمنی دیگر متن این است که در صورتی که قواعد بازی را رعایت نکنید ما نیز در همین بازی بی قاعده با شما بازی می کنیم.
2.1.6. عاملین ماجرا چه کسانی بوده اند؟
گروههای وابسته به گفتمان راست در این دوره تلاش کردند تا با دقت بیشتری درباره عاملین این ماجرا صحبت کنند و از همین جا دست به یک ابتکار گفتمانی زدند و با تاکید بر اصلاح طلبان رادیکال در مقابل اصلاح طلبان معتدل جبهه خود را محدودتر کردند. البته این ابتکار گفتمانی پیشتر شروع شده بود ولی در این دوره بر شفافیت گفتمانی آن افزوده شد. حسین شریعتمداری در مطلبی با عنوان مجلس موروثی ناکام ماند، می نویسد:
نامه دیروز آقایان خاتمی و کروبی به رهبر معظم انقلاب، اگرچه از دغدغه قابل تقدیرشان برای برپایی با شکوه تر انتخابات مجلس هفتم حکایت می کند ولی این نامه دومین نامه طی چند روز اخیر است، از این واقعیت تلخ خیر می دهد که این دو مسئول دلسوز بیشتر از آنچه تصور می شود از سوی طیف افراطی مدعی اصلاحات تحت فشار هستند. درخواستهای غیر منطقی، قانون ستیز و شبیه به باج خواهی این طیف در حالی است که آنها نه تنها کمترین ارادتی به آقایان خاتمی و کروبی ندارند، بلکه بارها در مواضع وعملکرد خود نشان داده اند که ایشان و سایر اصول گرایان جبهه دوم خرداد را به چشم یک پل برای عبور از مواضع قانونی می نگرند و پس از عبور از این پل، برای تخریب و نابودی آن کمترین تردیدی به خود راه نمی دهند.[88]
1. متن فوق از حیث مضمون در حول چند اپیزود معنایی مرتبط باهم سامان یافته است: انتخابات مجلس هفتم، اقدامات خاتمی و کروبی، طیف اصلاح طلب افراطی و اصلاح طلبان اصول گرا.
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: رهبر معظم، انقلاب، دغدغه، تقدیر، باشکوه، انتخابات، مجلس هفتم، واقعیت، دلسوز، طیف افراطی، اصلاحات، غیر منطقی، قانون ستیز، باج خواهی، مواضع، عملکرد، اصول گرایان، جبهه دوم خرداد، قانونی، پل، تخریب، نابودی.
از حیث مفاهیم ما شاهد دو نوع تقابل هستیم؛ تقابل میان قانونی و غیرقانونی و تقابل میان اصلاح طلبان افراطی و اصلاح طلبان اصول گرا.
3. در متن از استعاره پل برای تمایز میان دو گروه از اصلاح طلبان استفاده شده است.
4. دلالت صریح متن بر قانون ستیزی برخی از اصلاح طلبان است.
5. دلالت ضمنی متن میل به توافق با برخی از اصلاح طلبان است. استفاده از صفاتی مانند دلسوز و اصول گرای اصلاح طلب در شخصیت پردازی خاتمی و کروبی حاکی از چنین تمایلی است.
6. از حیث گفتمانی ما شاهد ترکیب و درآمیختگی مبتکرانه اصول گفتمانی راست و چپ سنتی و مدرن هستیم. تاکید متن بر قانون گرایی این امکان را فراهم کرده است.
3.1.6. هدف از ماجرا چه بوده است؟
سخنگویان گفتمان راست در بسیاری از سرمقاله ها و یادداشتهای خود تلاش کردند تا اهداف واقعی ماجرای تحصن را نیز مورد بررسی قرار دهند. در زیر با انتخاب سرمقاله ای با عنوان اخلال در جمهوریت نظام تلاش می کنیم تا روایت گفتمان راست را مورد بررسی قرار دهیم.
طی سالهای جنگ تحمیلی که اوج بحران و سختی در کشور بود حتی یک روز انتخابات به منظور شکل گیری نهادهای تصمیم گیری نظام و نیز رسیدگی به بودجه کل کشور تعطیل نشد. هر نهادی در اوج موشک باران و بمباران سر وقت خود تشکیل می شد و به طور قانونی و مشروع هم شکل می گرفت. زمزمه هایی برای تعطیلی یا تاخیر در امر جمهوریت به گوش می رسد که بسیار خطرناک است. اگر تا دیروز ارزشهای اسلامی را مورد هجمه قرار می دادند و با وقاحت اعلام می کردند دین افیون توده ها و حکومت هاست و آموزه های دین سیاه است، امروز رخ از چهره برداشته اند و در مسیر جمهوریت نظام اخلال می کنند. اعلام خبر استعفای وزیران و معاونان رئیس جمهور و تکذیب استعفا بلافاصله توسط رئیس جمهور خبر از یک توطئه علیه جمهوریت و موجودیت و امنیت نظام می دهد.[89]
1. متن در حول چند اپیزود معنایی سامان یافته است: جنگ تحمیلی، استعفای وزیران و معاونان رئیس جمهور، توطئه علیه جمهوریت و امنیت نظام. جنگ تحمیلی مثالی برای تاکید بر این مساله است که هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است که موجب تعطیلی فرایندهای انتخاباتی شود. دلالت ضمنی متن این است که نظام جمهوری اسلامی به جمهوریت وفادار است.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: جنگ تحمیلی، بحران، سختی، انتخابات، نهادهای تصمیم گیری، نظام، موشک باران، بمباران، قانونی، مشروع، تعطیل، تاخیر، جمهوریت، خطرناک، ارزش های اسلامی، هجمه، وقاحت، افیون توده ها، دین، سیاست، استعفا، تکذیب، امنیت نظام. از میان این مفاهیم جمهوریت با بیش از 4 بار تکرار سنگین ترین مفهوم ارزشی است؛ استعفا با سه بار تکرار نسبت وثیقی با جمهوریت می یابد. استعفا موجب تعطیلی جمهوریت می شود و از این رو امری غیرقانونی است.
3. متن از حیث استدلالی تحریکی است و با مقایسه دو دوره جنگ تحمیلی با شرایط صلح و آرامش این دوره تلاش می کند تا این تاثیر را بر روی ذهن مخاطب بگذارد که توطئه ای در کار است.
4. دلالت ضمنی متن این است که باید حساب شخصی خاتمی را از کابینه اش جدا کرد.
5. با تاکید بر آموزه های دینی تلاش می شود تا از اصل جمهوریت به عنوان ضامن انقلاب و امنیت کشور دفاع شود.
6. متن از الگوی گفتمانی اصلاح طلبان مدرن تبعیت می کند و با تاکید بر مفهوم جمهوریت به این گفتمان نزدیک می شود.
2.6. روایت گفتمان چپ
گروهها و جناجهای چپ و اصلاح طلب که بخشی عمده ای از متحصنین بدانها تعلق داشتند روایت خاصی را از مساله تحصن ارائه کرده اند که در تقابل با گفتمان راست قرار دارد. در اینجا تلاش می کنیم تا بر اساس سه سوال ماجرا چیست و عاملین و اهداف چه بوده است و نیز استفاده از تکنیهای تحلیل گفتمانی فوکو به بررسی روایت این گفتمان بپردازیم.
1.2.6. ماجرا چیست؟ ( چه چیزی روایت می شود؟)
در روز دوشنبه 21 دی ماه عده ای از نمایندگان در اعتراض به اعلام نظر هیات مرکزی نظارت در خصوص صلاحیت کاندیداها بیانیه ای را منتشره کرده و در اعتراض دست به تحصن زدند. در بخشی از این بیانیه که شمس الدین وهابی امضاکنندگان آن را "نمایندگان اصلاح طلب معترض به عملکرد غیرقانونی هیات مرکزی نظارت شورای نگهبان نامید"، آمده است:
متاسفانه شورای نگهبان، با تنزل خود از جایگاه نهادی اجماعی و فراگیر که بر اساس اصول متعدد قانون اساسی باید قوانین و مصوبات و ا مور محوله را از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار داده و در جهت تشخیص عدم مغایرت و تعارض امور با قانون و شرع نظر بدهد، اینک با تفسیری ناصواب از نظارت که به قلب ماهیت و تغییر قانون انجامیده است، نه تنها به وظیفه ی اصلی خود نپرداخته، بلکه با تفسیر ناصواب از قانون، در صدد انتخاب داوطلبان نمایندگی بر آمده و با اصرار بر تعبیر بدعت گونه ی احراز صلاحیت انتخاب خود را جایگزین انتخاب مردم نموده و به جای آنان تصمیم می گیرد. نتیجه ی چنین رفتارهایی نه تنها مشارکت مردم را در تقویت بنیان های نظام در پی ندارد، بلکه موجب وهن و تحقیر ملت است.. برای استیفای حقوق ملت و در اعتراض به رفتارهای غیرقانونی هیات مرکزی نظارت شورای نگهبان تا زمانی که لازم باشد در مجلس شورای اسلامی متحصن می شویم و با توجه به شرایط داخلی و بین المللی، برگزاری انتخابات آزاد را حق مسلم ملت و گامی ضروری برای تامین امنیت و توسعه ی همه جانبه ی کشور می دانیم.[90]
1.متن فوق از حیث مضامین حاوی هشت اپیزود معنایی است: اول، اظهار تاسف از عملکرد شورای نگهبان، دوم، تاکید بر وظیفه شورای نگهبان؛ سوم، احراز صلاحیت؛ چهارم، مشارکت مردم؛ پنجم، حقوق ملت؛ ششم، تحصن؛ هفتم، انتخابات آزاد؛ هشتم تامین امنیت و توسعه همه جانبه کشور. از میان این هشت ایپزود معنایی بیشترین بار معنایی بر دوش مورد اول و دوم قرار می گیرد و اپیزودهای معنایی دوم تابعی از این دو هستند. به این معنا می توان گفت که در صورتی که شورای نگهبان به وظایف خود عمل می کرد در آن صورت مشارکت ( اپیزود چهارم)، حقوق ملت( اپیزود پنجم)، انتخابات آزاد( اپیزود هفتم) و تامین امنیت و توسعه همه جانبه ( اپیزود هشتم) متحقق می شد ولی از آنجا که که شورای نگهبان بر طبق قانون عمل نمی کند( اپیزود اول) و در امر احراز صلاحیت ( اپیزود سوم) دخالت می کند در نتیجه ما برای دست یافتن به مشارکت، حقوق ملت، انتخابات آزاد و تامین امنیت و توسعه همه جانبه دست به تحصن می زنیم( اپیزود هفتم) می زنیم.
2. مفاهیم دارای بار ارزشی: در این متن مهمترین مفاهیم دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: قانون اساسی (2)، قانون (2)، شرع، نظارت، مشارکت، مردم، ملت،نظام، حقوق ملت، انتخابات، انتخابات آزاد، امنیت، توسعه همه جانبه.
در متن فوق مهمترین مفهوم قانون است که سایر مفاهیم دیگر در ارتباط با آن مطرح می شوند. قانون بستر و زمینه ای است که باید میزان نظارت را تعیین کند و بر طبق همین قانون امکان مشارکت مردم، ملت در انتخابات آزاد فراهم می گردد و از این طریق امنیت و توسعه همه جانبه ملت تامین می گردد.
3. از حیث ریخت شناسی متن سلبی است. متن فوق که با متاسفانه شروع شده است، به صراحت به عملکرد شورای نگهبان در احراز صلاحیت نمایندگان اعتراض می کند و بر این امر پافشاری می کند که این احراز صلاحیت نه تنها در حیطه قانونی این شورا نیست بلکه از حیث شرعی نیز امر ناروایی است. با استفاده از واژه بدعت که عمدتا بار معنایی دینی را حمل می کند، متن تلاش می کند تا شورای نگهبان را به بدعت گزاری نیز متهم کند که عواقب خاصی را به دنبال دارد.
4. از حیث دلالت ضمنی به مهمترین نکته ای که می توان اشاره کرد این است که در متن فوق با تاکید بر انتخابات آزاد، دخالت شورای نگهبان را به عنوان گواهی بر انتصابات معرفی می کند که مانع از تحقق حقوق مسلم مردم می شود که حق دارند تا درانتخاباتی آزاد و با مشارکت خود نمایندگانشان را برگزینند. "انتخاب داوطلبان نمایندگی" دیگر انتخاب آزاد نیست بلکه انتصاب است.
5. از حیث وجه تحریکی، متن فوق تلاش می کند تا نشان دهد که این اقدامات شورای نگهبان نه تنها موجب تقویت نظام نمی شود بلکه نظام را به سوی فروپاشی سوق می دهد و با تحقیر ملت آنها را از خود دور می نماید. دلالت ضمنی این وجه این است که شورای نگهبان مسئول عواقب چنین اتفاقاتی هم در عین حال هست.
چند روز بعد از شروع تحصن با درگیرشدن کل نظام سیاسی با مساله و رایزنیها و گفتگوهای فراوانی که بین مقامات عالی رتبه کشور صورت گرفت، متحصنین در ادامه تلاشهای خود با صدور بیانیه شماره 6 مساله استعفاء و روزه سیاسی را اعلام کردند:
اکنون در تداوم روش های قانونی مسالمت آمیز و اعتراض آمیز و با نگاه دوراندیشانه به مصالح و منافع ملی و در دفاع از حقوق ملت، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفته اند از امروز بتدریج از سمت نمایندگی مجلس شورای اسلامی استعفا دهند، شاید فریاد دردمندانه آنان در دفاع از حقوق ملت گوش شنوایی بیابد.
هم چنین به اطلاع شما ملت شریف می رسانیم، اعتراضات نمایندگان مجلس شورای اسلامی در مخالفت با نظارت استصوابی، سلیقه ای و نقض آشکار حق حاکمیت ملت از روز شنبه 27 دی ماه وارد مرحله تازه ای خواهد شد و امنای شما علاوه بر ادامه ی تحصن، لب بر طعام خواهند بست و به روزه می نشینند.[91]
1. عبارت فوق حاوی چند مضمون است. این معنا در حول چند اپیزود سامان یافته است. روش های قانونی و مسالمت آمیز اعتراض( اپیزود اول)، مصالح و منافع ملی و دفاع از حقوق ملت (اپیزود دوم)؛ استعفا ( اپیزود سوم)؛ نظارت استصوابی ( اپیزود چهارم)؛ روزه (اپیزود پنجم). از میان این پنج اپیزود معنایی، اپیزود دوم یعنی مصالح و منافع ملی و دفاع از حقوق ملت به مثابه مقدمه استدلال عمل می کند؛ نظارت استصوابی با تامین این منافع ناسازگار است و از این رو ما، فاعل و کننده کار در اینجا مشخص شده است، نمایندگان مجلس از طریق تحصن، استعفا و روزه مخالفت خود را با این نظارت اعلام می کنیم؛ این روشها البته روش های قانونی و مسالمت امیز هستند و از این رو اعتراض امری قانونی است.
2. در عبارت فوق مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک عبارتند از: روش های قانونی، مسالمت آمیز، اعتراض، دور اندیشانه، مصالح، منافع، حقوق ملت، استعفاء، ملت شریف، نظارت استصوابی، حق حاکمیت، نقض حق حاکمیت، تحصن و روزه. از میان این واژگان بیشترین بار بر روی دوش مفهوم ملت با مفاهیم وابسته بدان (8 مورد) یعنی مصالح، منافع، حقوق ملت، حق حاکمیت، نقض حاکمیت قرار دارد.
3. از حیث ریخت شناسی جمله ایجابی است ولی نظارت استصوابی ( شورای نگهبان مورد حمله قرار می گیرد)و فاعلان متن با بکار گرفتن صفاتی مانند نگاه دوراندیشانه و فریاد دردمندانه تلاش می کنند تا اعتماد مخاطب را نسبت به کنش خود جلب کنند.
4. متن خطاب به ملت نوشته شده است، ملتی که در آن به عنوان ملت شریف توصیف می شود. از همین رو متن حاوی یک رابطه نیز هست. نمایندگان مجلس خود را امنای ملت شریف معرفی می کنند. با این روش متن تلاش می کند که هم اعتماد مخاطب را جلب کند و هم این که با گوشزد این رابطه نسبت خود را با آنها متذکر شود.
4. علاوه بر اعتراض به نظارت استصوابی و نقض حق حاکمیت ملت متن دارای دلالت ضمنی مهمی است؛ دلالت ضمنی متن این است که خطاب به مردم گفته می شود، این است که عده ای در حال از بین بردن حق مسلم حاکمیت شما هستند و نمایندگان مجلس از طریق تحصن، استعفا و روزه تلاش می کنند تا در برابر این عده دست به مقاومت بزنند.
5. علاوه بر موارد فوق، متحصنین با استفاده از مفهوم روزه که بار معنایی دینی دارد تلاش می کنند تا از دایره واژگانی دینی به نحوی سیاسی استفاده کنند. کاربرد چنین واژه ای به نظر می رسد امکان اعتمادیابی مردم ایران را افزایش می دهد. در واقع با چنین کاربردی اقدامات آنها جنبه سیاسی- دینی می یابد. همچنانکه گفتیم این یکی از روشهای مالوف گفتمان چپ است که تلاش می کند دین و سیاست را به نحوی با هم پیوند بزند که در تقابل با گفتمان راست قرار می گیرد.
ماجرای تحصن نمایندگان مجلس در طی بیست و شش روز به بحرانی سیاسی مبدل شد که در مراحلی حتی پای استعفای 100 نفر از کارگزاران نظام سیاسی هم مطرح شد، با این وجود در روز 16 بهمن نمایندگان متحصن در بیانیه ای پایان تحصن خود را اعلام کردند، در بخشهایی از این بیانیه آمده است:
اینک بر همگان روشن شده است که شورای نگهبان نه تنها عملکرد ناصواب و غیرقانونی هیات مرکزی بر انتخابات را اصلاح نکرد، بلکه با افزودن بر اوراق پرونده ی غیرقانونی رد صلاحیت ها و اضافه کردن بر تعداد صلاحیتهای غیرقانونی، آشکارا نشان داد که به آن چه نمی اندیشد حقوق ملت است و ثابت شد که این انتخابات آزاد و قانونی نیست.[92]
1. متن فوق از حیث مضامین حاوی چند اپیزود معنایی قابل توجه است؛ شورای نگهبان، عملکرد ناصواب و غیر قانونی هیات مرکزی، رد صلاحیت های غیرقانونی، صلاحیتهای غیرقانونی، حقوق ملت، انتخابات آزاد و قانونی. در اینجا بیشترین تاکید بر روی رد صلاحیتهای غیرقانونی و صلاحیتهای قانونی ( اپیزود سوم و چهارم) است که عاملین آن شورای نگهبان و هیات مرکزی می باشد( اپیزود اول و دوم) است که نتیجه آن از میان رفتن حقوق ملت و فقدان انتخابات آزاد و قانونی( دو اپیزود آخر) بوده است. هسته مرکزی یا مساله اصلی در عبارت فوق همچنانکه گفتیم، رد صلاحیتها است. مضامین بعدی در حول این مضمون شکل می گیرند.
2. مفاهیم ارزشی و ایدئولوژیک در متن عبارتند از: عملکرد ناصواب، غیرقانونی، نظارت، صلاحیتهای غیرقانونی، حقوق ملت، انتخابات آزاد و قانونی. مفهوم اصلی در این متن، قانون با متفرقات آن مانند غیرقانونی است. در حول این مفهوم، شورای نگهبان و هیات مرکزی متهم بی قانونی می شوند.
3. از حیث ریخت شناسی، عبارت هم ایجابی و هم سلبی است؛ در متن شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت مورد حمله قرار می گیرند.
4. دلالت معنایی متن کاملا آشکار است. حقوق ملت ضایع شده است.
5. در این متن یک نوع تکنیک تحریکی هم بکارگرفته شده است، متن در صدد است تا از طریق اقناع مخاطب را راضی کند که انتخابات بعدی( مجلس هفتم) آزاد و قانونی نیست و بنابراین شرکت در آن متضمن تامین حقوق ملت هم نمی باشد.
6. متن از حیث صحنه پردازی، کاملا دو قطبی است؛ عده ای مانند شورای نگهبان که در حال انجام کارهای خلاف قانون هستند و نمایندگان مجلس که قانون گرا هستند.
2.2.6.عاملین ماجرا چه کسانی هستند؟
همچنانکه از فقرات فوق نیز می توان دریافت، متحصنین و گروههای چپ عامل اصلی در این ماجرا را شورای نگهبان و هیات مرکزی نظارت بر انتخابات را مقصران و عاملین اصلی معرفی می کنند. اما شورای نگهبان و هیات مرکزی به نظر فعالان چپ بخشی از یک جریان بزرگتر هستند که از همان بعد از پیروزی دوم خرداد تلاش کردند تا اصلاح طلبی در ایران را به شکست بکشانند. مصطفی تاج زاده یکی از چهره های سرشناس و پرنفوذ چپ مدرن در سخنرانی در جمع متحصنین می گوید:
مردم ما مطالبات خود را از طریق صندوق های رای پیگیری می کنند و گرنه در انتخابات فرمایشی شرکت نخواهند کرد. این ملت حاضر است مشروعیت به نظام بدهد؛ اما به شرطی که بتواند از دل آن تحقق مطالبات خود را شکل دهد. پشت سر این فتنه استحاله ی نظام و تبدیل جمهوریت به سلطنت نهفته است. ما کل محافظه کاران را می بینیم مگر این که رسما و علنا مرز خود را با فاشیسم و طالبانیسم مشخص کنند. اگر این کار را نکنند و محکوم نکنند معلوم است که یک تصمیم همه جانبه از صدر تا ذیلشان همه به یک اندازه در آن نقش دارند. اگر می خواهند ملت نسبت به آنها این قضاوت را نداشته باشند که مجلس کودتایی و در نتیجه دولت کودتایی را نمی خواهند تشکل دهند، به ملت بپیوندند و اقدامات غیر قانونی را محکوم کنند.[93]
1. متن فوق از حیث گفتمانی دارای چند اپیزود معنایی است: انتخابات فرمایشی؛ استحاله ی نظام؛ جمهوریت؛ سلطنت؛ فاشیسم و طالبانیسم؛ ملت؛ مجلس کودتایی و دولت کودتایی. از میان این چند اپیزود معنایی بیشترین تاکید بر روی استحاله ی نظام( اپیزود دوم)، از جمهوریت ( اپیزود سوم) به سلطنت ( اپیزود چهارم) است. این استحاله ی نظام از طریق انجام انتخابات فرمایشی صورت می گیرد( اپیزود اول) و با مجلس کودتایی و دولت کودتایی متحقق می شود. در این میان، البته متن به شدت بر فاعلان نیز تاکید دارد: چه کسانی قصد چنین استحاله ی را دارند؟ جواب متن ساده و روشن است؛ محافظه کاران. محافظه کاران از طریق تمسک به روشهای فاشیستی و طالبانیستی تلاش می کنند تا نظام جمهوریت را به سلطنت تبدیل کنند و در این شرایط تاریخی با رد صلاحیتهای شورای نگهبان همه محافظه کاران مقصر هستند و در پس پشت ماجرای رد صلاحیت ها همه محافظه کاران قرار دارند.
2. مفاهیمی که دارای بار ارزشی و ایدئولوژیک هستند: مردم ما، انتخابات فرمایشی، مشروعیت، فتنه، نظام، استحاله، جمهوریت، سلطنت، محافظه کاران، فاشیسم، طالبانیسم، ملت، کودتا. از میان این کلمات هسته مرکزی مفهوم فتنه است که گوینده تلاش می کند از طریق آن مخاطب را متقاعد کند که فتنه ای در حال وقوع است. این فتنه همچنانکه گفتیم، تبدیل یا استحاله نظام از جمهوریت به سلطنت است که همه گروههای محافظه کار در این سهیم می باشند.
3. متن فوق از حیث ریخت شناسی، سلبی و ایجابی است. دو قطب طرفداران مردم "ما" و مخالفان حقوق مردم "ما" در تقابل با یک دیگر قرار می گیرند.
4. متن حاوی یک دلالت ضمنی قوی ای است؛ با شروع مردم ما، گوینده خود را مدافع حقوق ملت معرفی می کند و سپس با هشدار به گروههای رقیب مبنی بر این که ملت را از خود دور نکنید، تحصن را اقدامی برای تحقق حقوق مردم معرفی می کند. ما متحصن می شویم تا حقوق مردم را تضمین نماییم.
5. متن فوق عمدتا حالت خطابی دارد و از این رو وجه تحریکی قوی ای نیز در آن دیده می شود: با خطاب دادن مردم، گوینده تلاش می کند مخاطب را متوجه وقوع اتفاقی کند که به ضرر و زیان او در حال رخ دادن است. متن خطابی و تهییجی است.
6. همانطور که گفتیم، در متن دو قطب در برابر هم قرار می گیرد: متحصنین ( که جمهوری خواه، اصلاح طلب و طرفدار حقوق مردم هستند) و محافظه کاران ( که فاشیستی، طالبانیستی، پایمال کننده حقوق ملت و فتنه آفرین هستند.
7. توجیه ادارکی تحصن، تحصن امری قانونی برای دفاع از حقوق ملت است.
8. البته خطاب این متن اگرچه متحصنین در وهله اول و متحصنین در وهله دوم است ولی گوینده با شخص سوم دیگری هم در حال صحبت کردن است که همان محافظه کاران است؛ او به طور تلویحی و اشکار بدانها هشدار می دهد که با پیش گرفتن چنین رویه ای در آینده مشروعیت نظام را با بحران و چالش مواجه می کنید و از این رو تضعیف یا زوال نظام بر عهده شماست.
3.2.6. هدف از ماجرا چه بوده است؟
همچنانکه از تحلیل و بررسی دو فقره فوق مشخص شد، از نظر متحصنین رد صلاحیتهای قانونی و صلاحیتهای غیر قانونی گسترده برای انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی با هدف تبدیل نظام جمهوریت به سلطنت طراحی شده بود و از این رو نمایندگان مجلس به عنوان مدافعان حقوق مسلم مردم تلاش کردند تا از طریق مجاریهای قانونی مانع از تحقق چنین هدفی شوند. مصطفی تاج زاده در مصاحبه با فاینشنال تایمز می گوید: هدف اصلی این تحصن برگزاری انتخابات آزاد است.[94]
3.6. تبیین ماجرای تحصن در زمینه میدان قدرت
همانطور که گفتیم فرکلاف در مرحله تبیین به سه عامل تعین بخش اجتماعی، ایدئولوژی هاو اثرات اشاره می کند. در ماجرای تحصن مجلس روابط قدرت در ایران در شرایط و موقعیت خاصی قرار گرفتند. در این شرایط با توجه به دوره آخر ریاست جمهوری اصلاح طلبان، هر کدام از گروههای سیاسی راست و چپ تلاش کردند تا از توزیع مجدد سرمایه های رسمی سیاسی استفاده کنند و بر انباشت این سرمایه خود بیفزایند. مجلس ششم با ترکیب اکثریت اصلاح طلبان در واقع آخرین سکوی قدرتی بود که با پیروزی در آن اصلاح طلبان می توانستند امید بیشتری به موفقیت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری داشته باشند. از این رو ما شاهد یک دوره گذار اساسی و انتقال قدرت بودیم که برای هر کدام از گروههای راست و چپ بسیار حیاتی بود. در چنین شرایطی مساله رد صلاحیت تعداد زیادی از نمایندگان مجلس ششم از سوی اصلاح طلبان به مثابه کودتایی برای حذف آنها از میدان قدرت تلقی شد و با اعلام تحصن، استعفا و روزه سیاسی تلاش کردند تا بیشترین فشار را بر نهادهای سیاسی تصمیم گیرنده مانند شورای نگهبان وارد کنند. در چنین شرایطی هر کدام از این نیروها تلاش کردند تا با روایت متفاوتی از مساله تحصن روایت ایدئولوژیک خود را سامان دهند. به نظر ما، صرف نظر از خود عمل تحصن، گفتارهایی که در حول این ماجرا شکل گرفتند را باید از حیث زبان شناختی به تعبیر فرکلاف و خشونت نمادین به تعبیر بوردیو مورد بررسی قرار داد.
هر دو گفتمان تلاش کردند تا با ارائه روایت خود و تاکید بر برخی از مفاهیم مخاطبین عمومی را نسبت به ماجرا توجیه و قانع کنند. یعنی عمل خشونت نمادین. گفتمان راست با تاکید بر مساله جمهوریت و تاکید بر کودتا علیه بخش جمهوریت نظام و نیز تاکید بر تعطیلی مجلس حتی با تشبیه آن به توپ بستن مجلس در دوره مشروطه، به نظر ما در این قضیه کمتر از ذخایر گفتمانی خود( نگاه کنید به فصل دوم) استفاده کرد و برعکس تلاش کرد تا در این نبرد نیز با گفتاربرداری از اصول گفتمانی چپ وارد نزاع با آنها شود. بررسیهای موردی ما ، سرمقاله های روزنامه های رسالت و کیهان از آغاز این ماجرا تا پایان آن، نشان می دهد که گروهها و جناح راست با تاکید زیاد بر مساله جمهوریت و مترادفهای معنایی آن مانند قانون گرایی تلاش کرد تا روایت خود را سامان دهد. به این ترتیب از نظر سخنگویان این گفتمان، عمل تحصن اقدامی در راستای تحصن بود. با این همه، از حیت خلاقیت گفتمانی ( مرحله اثرات فرکلاف) می توان گفت که با جداسازی دو مفهوم اصلاح طلب اصول گرا و اصلاح طلب افراطی و رادیکال توانست میدان قدرت را چند شقه کند و با استفاده از سرمایه کلامی بخشی از اصلاح طلبان به رویارویی با بقیه اصلاح طلبان اقدام کند.
در سوی دیگر، اصلاح طلبان با استفاده از ذخایر گفتمانی خود مانند قانون و اصل حاکمیت مردم تلاش کردند تا رد صلاحیتهای گسترده را به مثابه امری غیرقانونی روایت کنند و آن را به مثابه فربه شدن بخش انتصابی در مقابل با بخش انتخابی و تبدیل جمهوریت به سلطنت از انباشت سرمایه پیشین خود بهره برداری کنند. با این همه، بر اثر شکافی که میان خود اصلاح طلبان به وجود آمد، در عمل ما شاهد دو شقه شدن اصلاح طلبان به دو بخش اعتدالی و افراطی هستیم که از این واقعه به بعد شکل عینی تری یافت. اصلاح طلبان با کوبیدن بر طبل حرفهای مکرر خود نتوانستد مفهوم خلاقانه جدیدی را وارد میدان زبانی و میدان قدرت بکنند و از این رو نمی توان از خلاقیت گفتمانی این گروهها صحبتی به میان آورد. همچنانکه گفتیم بر اثر این اتفاق حتی ائتلاف گفتمانی میان اصلاح طلبان در هم شکست.
به این ترتیب می توان گفت که از لحاظ میدان قدرت تحصن باعث ائتلاف و انسجام بیشتری در میان راست گرایان شد و به همین میزان شکاف عمیق و ژرفی را در میان اصلاح طلبان پدید آورد که چنانکه خواهیم دید یکی از مهمترین زمینه ها برای به حاشیه راندن آنها از میدان قدرت شد. از لحاظ اتخاذ استراتژی های سیاسی ( اثرات مورد نظر بوردیو و استراتژیهای مورد نظر بوردیو)، گفتمان راست با اتخاذ استراتژی جانشینی توانست در نهایت سرمایه سیاسی و گفتمانی خود را افزایش داد و اصلاح طلبان با توسل به استراتژیهای واژگونی ( اصلاح طلبان رادیکال) و استراتژیهای حفظ موقعیت نتوانستند از کاهش سرمایه های سیاسی خود جلوگیری کنند. به این ترتیب میدان قدرت ویژگیهای خاصی یافت که در فصل بعد به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
[1] . Pierre Bourdieu and J.D.Wacquant, An Invitation to Reflexive Socialogy (Chicago: University of Chicago Press, 1992), p.98-9.
[2] . در فصل قبل به تفصیل مفهوم گفتمان راست را تعریف کردیم؛ در اینجا به ذکر این نکته بسنده می کنیم که گفتمان راست که عمدتا از سرمایه گفتمانی معطوف به سنت و حفظ وضع موجود برخودار است، از حیث سرمایه فرهنگی بر تهاجم فرهنگی، از حیث سرمایه سیاسی بر جنبه اسلامیت تاکید می کند و از استراتژی حفظ تبعیت می کند. به فصل دوم نگاه کنید.
[3] . محمد مهاجری، بگذارید عدالت اجرا شود، روزنامه کیهان 16 فروردین 1377.
[4] . حسین صفار هرندی، کدام عجیب تر است! روزنامه کیهان، 17 فروردین 1377.
[5] . علیرضا ملکیان، چرا استثناء؟ روزنامه کیهان، 18 فروردین 1377.
[6] . علیرضا ملکیان، مردم به قانون پای بندند، کیهان 3 مرداد 1377.
[7] . نگاه کنید به روزنامه کیهان، 18 فروردین 1377.
[8] . به نقل از روزنامه کیهان ، 3 مراد 1377.
[9] . حسن صفار هرندی، یادداشت روز: زخم خوردگان و نمک پروردگان، کیهان 14 مرداد 1377.
[10] . نگاه کنید به یادداشت روز محمد مهاجری با عنوان آتش فتنه، کیهان 8 مرداد 1377.
[11] . علیرضا ملکیان، مردم به قانون پای بندند، پیشین.
[12] . گفتمان چپ همانطور که در فصل دوم به تفصیل شرح داده ایم، از حیث سرمایه گفتمانی مبتنی بر مفهوم فقه معطوف به مقتضیات زمان و مکان یا مصلحت سیاسی یا به تعبیر عمومی تر فقه پویا به طور کلی است و از سازگاری بیشتر اسلامیت و جمهوریت دفاع می کند.
[13] . بیانیه کارگزاران سازندگی درباره بازداشت شهردار تهران، روزنامه همشهری 16 فروردین 1377.
[14] . ماشاء الله شمس الواعظین، حلقه آخر نه آخرین حلقه، روزنامه جامعه، 16 فروردین 1377.
[15] . قاضی در پرونده شهردار کیست؟ روزنامه همشهری، 20 خرداد 1377؛ موضوع اصلی، صلاحیت دادگاه است، روزنامه همشهری، 21 خرداد 1377؛ عبدالله نوری وزیر وقت کشور می گوید: نمی توانم نگرانی خود را از روند مراحل بررسی قضایی پرونده شهرداری پنهان دارم و مراتب خود را از کفایت و صلاحیت دست اندرکاران این پرونده ابراز نکنم. رسیدگی دقیق به کارنامه دستگاهی که به اندازه چند وزارتخانه مسئولیت اجرایی دارد... نیازمند کفایت ها و صلاحیت هایی است که هرکسی واجد آنها نیست. نگاه کنید به روزنامه جامعه، 18 فروردین 1377.
[16] . روزنامه همشهری، 4 مرداد 1377.
[17] . روزنامه آبان، 27 تیر 1377
[18] . بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران به مناسبت صدور رای دادگاه شهردار تهران، روزنامه سلام، 7 مرداد 1377.
[19] . بهزاد نبوی در مصاحبه با خبرنگار همشهری، روزنامه همشهری، 20 فروردین 1377.
[20] . بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون دست داشتن برخی از عوامل خود سر این وزارتخانه در قتلهای زنجیزهای و دستگیری آنان توسط کمیته تحقیق محمد خاتمی روزنامه همشهری، ۱۳۷۷/۱۰/۱۶ صفحه۲ و همچنین روزنامه کیهان، به همان تاریخ شماره 16415.
[21] . نگاه کنید به سرمقاله های روزنامه کیهان بعد از بیانیه وزارت اطلاعات..
[22] . مصاحبه روزنامه کیهان با روح الله حسینیان، 21/ 10/1377.
[23] . همان.
[24] . به نقل از جبهه، 27/6/1378، شماره 27.
[25] . پیشین، کیهان، 21/10/1377.
[26] . پیشین، جبهه، 27/6/1378.
[27] . اکبر گنجی، عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری ( تهران: طرح نو، 1378)، ص 52.
[28] . اکبر گنجی در یکی از نخستین یادداشتهای خود بعد از بیانیه وزارت اطلاعات در روزنامه صبح امروز می نویسد:" نیروهای عملیاتی (قاتلان) از فرماندهان دستور می گیرند. آنکه ماشه را می کشد، خفه می کند یا با چاقو بدنها را می درد، مجری است. کمیته ترور دستور قتل را صادر می کند. نباید به شناسایی قاتلان دل خوش کرد، باید کارگردانان را شناسایی و مجازات کرد." به نقل از اکبر گنجی، تاریکخانه اشباح (تهران: طرح نو، 1378)، ص 13-14.
[29] . عمادالدین باقی، تراژدی دموکراسی در ایران: بازخوانی قتلهای زنجیره ای (تهران: نشر نی، 1379)، ص 41.
[30] . روزنامه صبح امروز در یکی از یادداشتهای خود آیت الله مصباح یزدی را به تئوریزه کردن خشونت متهم می کند. در این یادداشت آمده است که " آیت الله مصباح یزدی در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه دیروز، در آخرین قسمت سخنان خود، مورد دیگری از مجاز بودن اعمال خشونت را توطئه علیه کیان نظام اسلامی ذکر کرد. .. ایشان گفتند وقتی ما می دانیم که توطئه ای در کار است و دیگران توجه ندارند یا صلاح خودشان نمی دانند.. اعمال خشونت واجب است. آنچه ایشان باید روشن کند این است که این ما و دیگران چه کسانی هستند. به نقل از روزنامه صبح امروز، 30/5/1378.
[31] . نگاه کنید به همان آثار اکبر گنجی.
[32] . عمادلدین باقی، پیشین، ص 22.
[33] . رونامه سلام، 15؟4/ 1378. صفحه اول.
[34] . البته گزارشهایی در خصوص انصراف شکایت وزارت اطلاعات مطرح شده است.
[35] . شعارهای دانشجویان در این مرحله عبارت بود از: طرح سعید امامی ملغا باید گردد، مجلس فرمایشی خحالت خجالت، خاتمی خاتمی حمایتت می کنیم، آزادی اندیشه، همیشه همیشه، جاسوس، صهیونیست، پیوندتان مبارک . نگاه کنید به پروین امامی، " واقعه نگاری فاجعه کوی دانشگاه و آشوبهای خیابانی پیامد آن: حادثه ای به وسعت یک فاجعه"، چشم انداز ایران ( ویژه نامه تیرماه- تابستان 1384)، ص 7.
[36] . در اینجا فقط می توان به یک روایت حداقلی بسنده کرد که البته باز هم از حیث تحلیل گفتمانی ممکن است دچار اعوجاجاتی باشد: برخی می گویند که بعد از ورود سردار میراحمدی با گروه جدیدی از نیروهای ضد شورش به صحنه میان گروههای دانشجویی و نیروی انتظامی درگیری می شود و نیروهای انتظامی همراه با عده ای از افراد موسوم به لباس شخصی ها وارد کوی دانشگاه می شوند و پس از آن وارد ساختمانها می شوند و اقدام به کتک زدن دانشجویان می کنند، تا درون ساختمانها به تعقیب دانشجویان معترض می پردازند و عده ای را دستگیر و حتی وسایل ساکنین را ویران و نابود می کنند. عده دیگری برعکس بر این روایت تاکید می کنند که علی رغم هشدارهای نیروهای انتظامی به دانشجویان معترض آنها حاضر به رجعت به داخل کوی نشدند و حتی با سنگ پرانی به نیروهای انتظامی توهین کرده و در یک مرحله سه تن از نیروهای انتظامی را غافلگیر و دستگیر می کنند و بعد از این حادثه نیروهای انتظامی بر حسب وظیفه خود وارد کوی دانشگاه می شوند. شب هجدهم تیر به این ترتیب به شبی تلخ مبدل شد و از این مرحله به بعد ماجرای کوی دانشگاه از کنترل خارج شد و یکی از دانشجویان در این ماجرا کشته شد.
روز بعد با انتشار اخباری از کوی دانشگاه به بیرون و نیز شایعه های فراوانی که در خصوص کشته شدن تعداد زیادی دانشجو در شب قبل پخش شده بود، کوی دانشگاه و خیابانهای اطراف آن در وضعیت غیرعادی بسر می بردند. در پایان نمازجمعه تهران عده ای نمازگزار به سمت کوی حرکت کردند و در محل کوی بین آنها و گروههای دانشجویی زدوخوردی به وجود آمد. حضور نیروهای گسترده ضد شورشی در اطراف خیابان امیرآباد و اطراف کوی به این وضعیت نامتعارف دامن می زد و زدوخوردهایی بین نیروهای انتظامی و گروههای دانشجویی صورت گرفت. انتشار خبرهایی درباره کشته شدگان و دستگیری تعداد زیادی از دانشجویان بر التهاب فضای منازعه آمیز میان دانشجویان و نیروهای نظامی افزود. از سوی دیگر در این روز خیل زیادی از خبرنگاران خارجی و داخلی در محل حضور یافتند و با آمدن سیاستمداران به محل به نظر می رسد که مسائل حادتر شد.
با فرارسیدن روز شنبه و انتشار روزنامه ها مساله کوی به مساله ای کاملا سیاسی و بزرگ تبدیل شد. روزنامه های دوم خردادی با انعکاس وسیع خبرها از فاجعه ای بزرگ صحبت کردند؛ روزنامه خرداد در صفحه اول با تیتر درشت اعلام کرد که .... و روزنامه صبح امروز با تیتر درشت نوشت: "حمله نیروهای انتظامی و شبه نظامیان به تجمع اعتراض آمیز دانشجویان به توقیف سلام".[36] دانشجویان زیادی در مقابل سردر دانشگاه تهران اجتماع کردند. برخی از آنها با بستن سربندها و بازوبندهای سیاه به نشانه عزاداری در رثای کشته شدگان کوی در تجمع تحصن گونه گسترده حضور یافتند و خواستار شناسایی، معرفی و مجازات عاملان حمله به کوی و ضرب و شتم دانشجویان شدند. در ادامه مراسم برخی از فعالان سیاسی مانند علی افشاری، مجید فراهانی، عزت الله سحابی، اکبر گنجی و خلیلی عراقی به عنوان ریاست دانشگاه تهران برای دانشجویان معترض سخنرانی کردند. بسیاری از گروهها و احزاب سیاسی نیز با انتشار بیانیه هایی حمله به کوی دانشگاه را محکوم و خواهان شناسایی مسببان آن شدند. در نهایت دانشجویان معترض اعلام کردند که چنانکه تا ساعت 18 همان روز جواب درخوری به خواستهای آنان داده نشود به اعتراض خود ادامه خواهند داد. بعد از اتمام این ساعت حدود دوهزارنفر دانشجو در مقابل وزارت کشور تظاهرات کردند و با وعده و عیدهایی که تاج زاده معاون وقت وزارت کشور به آنها داد، دانشجویان به اعتراض خود در خارج از کوی پایان دادند و این اعتراضات به شکل تحصن در کوی ادامه یافت. با این همه با خبرهایی که از اعتراضات خشونت بار تبریز می رسید، زدوخوردهایی بین دانشجویان و نیروهای انتظامی صورت گرفت و در چند مورد این نیروها از گاز اشک اور استفاده کردند. این شروع جرقه ای بود که حوادث ناگواری را به دنبال داشت.
در شامگاه دوشنبه خیل عظیمی از دانشجویان و مردم به سمت دانشگاه تهران به راه افتادند و بخشی از خیابان انقلاب در محدوده چهار راه ولی عصر تا میدان انقلاب به صحنه زدوخورد، آتش زدن لاستیک، پتو، مقوا و پرتاب گاز اشک آور تبدیل شد. در واقع جنگی واقعی میان دو طرف درگرفت. در شامگاه همین روز مقام رهبری در اجتماع تعدادی از دانشجویان سخنرانی کردند و به شدت ورود نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه را در شب 18 تیر ماه محکوم کردند: "این که صد نفر یا دویست نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرف هایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه و مجوزی نمی شود برای اینکه کسانی درهر لباس و یا هرنامی، وارد آن محیط بشوند و کارهایی ناروایی انجام بدهند".[36] ایشان در ادامه حتی ضرب و شتم دانشجویان را نیز محکوم کردند: "آنطوری که نقل کرده اند، بعضی با آوردن نام مقدس یا حسین و یا زهرا وارد اتاق دانشجوی بسیجی یا دانشجوی جانباز بشوند و او را از خواب بیرون بیاورند، یا آنطور حوادقی را به وجود بیاورند، آیا این درست است؟ اینها قلب را می فشارد".[36]
علی رغم تمامی کوشش هایی که از سوی رهبران و مقامات جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از تداوم بحران اتخاذ شد، روز سه شنبه بحران بمراتب حادتر شد. در این روز که دیگر تفکیک بین دانشجو و غیر دانشجو معلوم و مشخص نبود، تظاهرات پراکنده ای در مناطق اطراف دانشگاه تهران از سرگرفته شد و دامنه آن به میدان ولی عصر، خیابان ولی عصر.. و مناطق مرکزی شهر از جمله لاله زار، میدان امام، بهارستان و بازار تهران گسترش بافت. در جریان درگیریهای بین مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی یک دستگاه اتوبوس در میدان انقلاب به آتش کشیده شد و خساراتی نیز به مغازه ها و مجموعه های تجاری وارد شد. در این روز شعارهایی علیه مقامات عالی رتبه کشور از جمله رئیس جمهور محمد خاتمی داده شد. در مقابل با مردم معترض عده زیادی نیز از بسیجیان با لباس ها مشخص وارد این معرکه شدند و در عمل زدوخوردهایی بین این دو نیرو شکل گرفت. با افزایش این درگیریها خاتمی ناچار به گفتگوی مستقیم با مردم شد و از دانشجویان و معترضان خواست که به اعتراضات خود پایان دهند و اجازه ندهند آشوبگران به بهانه آنها فتنه بیافرینند. در همین روز شورای منتخب متحصنین با صدور اطلاعیه ای از دانشجویان و مردم خواستند برای جلوگیری از بدنام شدن حرکت پاک و مخلصانه دانشجویی – مردمی از حضور در تجمعات پراکنده خودداری کنند.[36] علاوه بر اینها مقام رهبری نیز با انتشار بیانیه ای از مردم خواستند که اجازه ندهند دشمنان و گروهک های ورشکسته از خواستهای آنان سوء استفاده کنند.[36]
روز چهارشنبه با اعلام رسمی پایان تظاهرات دانشجویی، راهپیمایی گسترده ای از سوی نیروهای هوادار و بسیجی جمهوری اسلامی صورت گرفت و شعارهایی در حمایت از رهبر انقلاب و مقام رهبری سر داده شد و به این ترتیب بحران کوی دانشگاه تهران در روز چهارشنبه 23 تیر ماه به پایان رسید و از این به بعد مجادلات در میدان گفتمانی میان گروههای سیاسی شروع و ادامه یافت. بحران هجدهم تیرماه کوی دانشگاه تهران به یکی از بزرگترین چالشهای سیاسی و گفتمانی تبدیل شد و تاکنون مطالب بسیاری در خصوص این واقعه گفته شده است که نه تنها به روشن شدن مساله کمک نکرده است بلکه بر ابهامات آن نیز افزوده است.
[37] . رسالت، 8/6/1378، ص 11.
[38] . دیدگاه های فعالان راست سنتی نیز کاملا شبیه به روایت راست رادیکال آن است. اسدالله بادامچیان در مطلبی با عنوان مظهر جمهوریت و اسلامیت می نویسد: "اشوبگران کوشیدند نیروی مظلوم و فداکار نیروی انتظامی را تحریک کننند تا چند دانشجو کشته شوند و صبح جنازه آنان را بردارند و شهر را به آشوب بکشند" نگاه کنید به شما، 31 تیر 1378، ص 12.
[39] . مصاحبه مسعود ده نمکی با توانا، شماره 26، 4 مرداد 1378، ص 9.
[40] . همان.
[41] . همان، ص 10.
[42] . همان.
[43] . جبهه، شماره 18، 29 تیر 1378، ص 6.
[44] . جبهه، 7 مرداد 1378، ص 2.
[45] . در این مورد نگاه کنید به مطبوعات دولتی و جذب سرمایه گذاری خارجی، شما، 24 تیر 1378، ص 11. تحلیلی بر نقش خبرگزای جمهوری اسلامی در تحرکات و اشوبهای اخیر، رسالت، 6 شهریور 1378، ص 4.
[46] . در این مورد نگاه کنید به: نقش دفتر تحکیم وحدت در گسترش تشنجات اخیر، شما، 7 مرداد 1378، ص 5. دفتر تحکیم وحشت، ننگ جنبش دانشجویی، جبهه، 29 تیر 1378، ص 11، تحکیم وحدت، گروه فشار، جنبش رجعت طلب، جبهه، 7 مرداد، 1378، ص 2. دو گروه فشار داخلی و صدها خسارت ملی ( نقش گروه فشار دفتر تحکیم و گروه فشار مطبوعات در اغتشاشات اخیر، جام، 9 تیر 1378، ص 7.
[47] . نگاه کنید به : حاج آقا( وزیر کشور) خواب هستند، جبهه، 29 تیر 1378، ص 1.
[48] . در این مورد نگاه کنید به: حمایت سناتورهای صهیونیست آمریکایی از جنبش آشوبگران، شما، 21 مرداد 1378، ص 12.
[49] عفوری فرد، رسالت، 6 شهریور 1378، ص 16.
[50] . رسالت، 28 تیر 1378، ص 2.
[51] . نگاه کنید به : پروژه بزرگ خشونت در تابستان توسط دوم خردادی ها کلید خورد، جبهه، 22 تیر 1378، ص 2.
[52] . درباره عاملین بحران کوی دانشگاه بین راست سنتی و رادیکال توافق وجود دارد. برای مثال نگاه کنید به مصاحبه ها و بیانیه های جمعیت موتلفه اسلامی . حمید رضا ترقی یکی از اعضای برجسته در مصاحبه ای با جبهه همان دیدگاه مسعود ده نمکی را بازتولید می کند. جبهه، چهارشنبه 23 تیر 1378، ص 7.
[53] . جبهه، 29 تیر 1378، ص 6.
[54] . همان.
[55] . مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 7.
[56] . آیا کسی هست؟ روزنامه صبح امروز، 19 تیر ماه 1378، ص 1.
[57] . صبح امروز، 26 مرداد 1378، ص 11.
[58] . مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 7.
[59] . مداخله نظامیان در سیاست همچنان ادامه دارد، مشارکت، 23 مرداد 1378، ص 1 و 2. اگر نظامیان وارد سیاست شوند، مشارکت، 9 مرداد 1378، ص 3. گزارش ویژه: در محفل کیهان چه می گذرد؟، عصر ما، 30 تیر 1378، ص 4.
[60] . اکیز گنحی، نگاهی به حادثه به کوی دانشگاه و پیامدهای آن(3)، صبح امروز، 12/5/1378.
[61] . عباس عبدی، ریشه یابی علل اجتماعی حوادث اخیر، مشارکت، 2 مرداد 1378، صص 2 و 7.
[62] . نگاه کنید به شبه کودتای بی سروصدا علیه دولت، عصر ما، 30 تیر 1378، ص 3؛ : از آغاز تشکیل دولت رئیس جمهوری خاتمی، محافل و نیروهای خط مشی به شکست کشاندن برنامه های آن را در دستور کار خود قرار داده و کوشیده اند که با بحران سازی های ساختگی، ملت را از ادامه راه آزادی؛ دمکراسی و توسعه سیاسی پشیمان ساخته و زمینه های کودتای سیاسی و حتی نظامی علیه آن را فراهم سازند. استراتژی افشا شده نصرت بالرعب بخشی از این طرح بوده است".
[63] . صبح امروز، 12/5/1378 نگاه کنید همچنین به اکبر گنجی ، تاریکخانه اشباح، پیشین، ص303.
[64] . نگاه کنید به محمد علی زکریایی، کنفرانس برلین؛ خدمت یا خیانت ( تهران: طرح نو، 1379)، ص 28.
[65] . کیهان، 31/1/1379، ص 2.
[66] . حسین صفار هرندی در تحلیل خود با عنوان "برزخ برلین" نیز می نویسد: غائله کنفرانس برلین همان برزخ بود که چشمان بسیاری را بر حقیقت شعارهای ظاهرا زیبا تحت عنوان اصلاح طلبی و ... گشود. کیهان، 13/2/1379، ص 2.
[67] . کیهان، 23/1/1379، ص 2.
[68] . روزنامه رسالت در هفتم اردیهشت در یادداشتی با عنوان ابعاد تازه ای از برقراری ارتباط برخی عناصر شرکت کننده در کنفرانس برلین با مقامات المانی می نویسد: " حزب سبزهای آلمان که بنیاد هاینریش بل و ابسته به آن است، از گذشته دشمنیهای زیادی با جمهوری اسلامی ایران داشته است و یکی از اعضای مرکزیت آن یوشکا فیشر اکنون وزیر خارجه آلمان است. وی از دوستان صمیمی مسعود رجوی سرگروه گروهک منافقین است". به نقل از رسالت 7/2/1379، ص 2.
[69] . کیهان، 8/2/1379، ص 2.
[70] . برای مثال نگاه کنید به یادداشت حسین صفار هرندی در روزنامه کیهان با عنوان دعوای برلین، فقط یک طرف داشت، کیهان، 1/2/1379.
[71] . رسالت، 5/2/1379، ص 1 و 16.
[72] . رسالت، 1/2/1379، ص 1 و 19.
[73] . نگاه کنید به یادداشت حسین شریعتمداری با عنوان آقای رئیس جمهور نظر شما چیست؟ به بحث در این خصوص می پردازد، کیهان، 31/1/1379، ص 2.
[74] . هم میهن، 1/2/1379، ص 1.
[75] . توصیه بهزاد نبوی به اصلاح طلبان، هم میهن 13/2/1379، ص 1.
[76] . محسن آرمین در یادداشتی که در روزنامه بیان منتشر شد می نویسد: صحنه هایی که صدا و سیما به عنوان یک امر خارق العاده پخش کرد، در طول 20 سال گذشته که مقامات رسمی ما در سمینارهای مختلف در خارج از کشور شرکت می کردند، کمابیش اتفاق افتاده بود و همواره منافقین و نیروهای معاند به چنین هرزگیهایی در این گونه مراسم دست می زدند.
[77] . همان.
[78] . همان.
[79] . به جز یکی دو مورد در تمامی یادداشتهای سیاسی که گروههای اصلاح طلب درباره این کنفرانس منتشر کردند بر دستاوردهای مثبت اشاره شده است. برای مثال یکی از اعضا سازمان مجاهدین می گوید: با شناختی که از امثال علوی تبار و خانم کدیور دارم، مطمئن هستم آنها از کیان اسلام دفاع کرده اند. پیام مثبت این کنفرانس این بود که افراد با تنوع فکری مختلف در جمهوری اسلامی حضور دارند و ظرفیتهای سیاسی مختلف در کشور زندگی می کنند. نگاه کنید به بیان 3/2/1379، ص 3.
[80] . عصر ما، 17/2/1379، ص 3.
[81] . به نقل از همشهری، 1/2/1379، ص 3.
[82] . عصر ما، 7/2/1379، ص 4.
[83] . همشهری، 1/2/1379، ص 3.
[84] . بیان، 4/2/1379، ص 3.
[85] . نگاه کنید به تحلیل عصر ما، 7/2/1379، ص 3. همچنین نگاه کنید به گزارش کنفرانس برلین دروغی بزرگ، مشارکت، 6/2/1379، ص 6، خویشتن داری اصلاح طلبان طرفداران آشوب را عصبانی کرده است، هم میهن، 13/2/1379، ص 15و نیز اهدفا بحران سازیهای مافیای قدرت در ایران، صبح امروز، 6/2/1379، ص 12.
[86] . نگاه کنید به مجموعه بادداشتهایی که با عنوان بالماسکه تحصن از سوی رسانه های راست منتشر شد. روزنامه ایران 2/12/1386 و خبر 19/12/1386.
[87] . محمد کاظم انبارلویی، مشروعیت انتخابات، رسالت، 23 دی ماه 1382.
[88] . حسین شریعتمداری، مجلس موروثی ناکام ماند، کیهان 19 بهمن 1382.
[89] . محمد کاظم انبارلویی؛ اخلال در جمهوریت نظام، رسالت، 4 بهمن 1382.
[90] . اولین بیانیه شورای متحصنین مجلس ششم، روزنامه یاس نو، 22/10/1382. برای دسترسی به همه بیانیه های متحصنین نگاه کنید به مسیح علی نژاد، تحصن: گذر و نظری بر رویداد تحصن در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، (تهران: نشر رسانش، 1383).
[91] .بیانیه ششم متحصنین، نگاه کنید به مسیح علی نژاد، پیشین، ص 57.
[92] . همان.
[93] . خبرگزاری ایسنا، 6/11/1382.
[94] . به نقل از خبرگزاری ایلنا، 30/10/1382.
+ نوشته شده در ساعت توسط
|