همه چیز درباره جمهوری کوزوو

كوزوو منطقه اي خودمختار در يوگسلاوي سابق است كه بيشتر جمعيت آن را آلبانيايي ها تشكيل مي دهند و مركز آن شهر پريشتينا مي باشد. اين منطقه سرزمين هاي بين دشت متوهيا و جلگه كوزوو را دربرمي گيرد. درآمد اصلي مردم كوزوو از راه دامداري تامين مي شود. زمين در اين منطقه براي كشاورزي چندان مرغوب نيست. صنايع دستي، قالي بافي، دباغي و كار بر روي مس از حرفه هاي متداول در شهرهاي كوزوو محسوب مي شود. شهرهاي مهم و غالباً مسلمان نشين كوزوو عبارتند از: پيريشتينا، پيريزرن، ايپك، ميترويتسا و ترپچا. واژه كوزوو از ريشه ي كُز، كه در زبان مردم چك و بلغار " پرنده ي سياه " معنا مي دهد، ساخته شده است. اين منطقه در طول تاريخ مورد تهاجم اقوام متعددي قرار گرفته است. زماني كه امپراتوري روم به دو قدرت مجزا تقسيم شد، كوزوو در قلمرو سرزمين روم شرقي باقي ماند.  در آن دوره هون ها، آيارها و ويزيگوت ها كه از شمال عازم غرب اروپا بودند براي رسيدن به مقصد خود از كوزووعبورمي كردند. آيارها در قرن ششم ميلادي در شمال دانوب سكني گزيدند و به تدريج كوزوو را به اشغال خود درآوردند.

دراوايل قرن هفتم ميلادي كه مصادف بود با استقراراسلاوها دراين منطقه، فشار بيزانس باعث شد كوزوو بين بلغارها و بيزانسي ها معامله شود. دراين ميان آلبانيايي هاي ساكن در غرب به سوي كوزوو شروع به حركت كردند. اين منطقه بعدها تحت نفوذ " بان " هاي صرب كه استقلال خود را اعلام كرده بودند قرارگرفت.

 صرب ها پس از مدتي در كوزوو با بيزانسي ها جنگيدند و بر آن ها پيروز شدند؛ از آن پس كوزوو به حاكميت پادشاهان صرب درآمد. اين وضع تا مرگ "استفان دوشان" ادامه يافت.  پادشاهي صرب ها پس از مرگ دوشان تقسيم شد و كوزوو تحت حاكميت "اروش" پسردوشان پادشاه صربستان شمالي قرار گرفت. كوزوو در سال 1889 تحت سلطه صرب هايي قرار گرفت كه موظف بودند به ترك هاي عثماني ماليات دهند.

مراد اول پادشاه عثماني يكي از سرداران خود به نام "علي پاشا" را به بلغارستان اعزام كرد. او توانست با سپاهيان تحت امرخود تا سواحل دانوب پيشروي كند. علي پاشا از حاكم كوزوو خواست به عثماني بپيوندد. او سر باز زد و فرمانده عثماني لشكري چند هزار نفره به آن سو گسيل داشت و پس از مدت كمي كوزوو را به اشغال خود درآورد.

 نخستين جنگ گسترده كوزوو كه يك سال بعد اتفاق افتاد، موجب استقرار گسترده عثماني در مناطق مختلف بالكان گرديد. پادشاهي صرب ها كه استقلال خود  را از دست داده بود، تا سده نوزدهم تحت حاكميت عثماني باقي ماند. سلطان بايزيد براي حل مساله بيگ هاي آناتولي كه گرد بني قرامان متحد شده بودند، كوشيد پيش از بازگشت به آناتولي به مشكلات منطقه روملي (بخش اروپايي امپراتوري عثماني كه عمدتاً شامل شبه جزيره بالكان مي شد) سروساماني دهد.

 او اموراسكوپيه و منطقه جنوب كوزوو را به سه پاشاي ترك محول كرد و به آناتولي بازگشت. مدتي بعد ترك هايي از منطقه منمن تركيه و كوچ نشينان تاتار را در اسكوپيه و حومه آن ساكن كردند. منطقه نوو برد و(Novo Brdo) در جنوب پيريشتينا (منطقه مياني كوزوو) در زمان حاكميت موسي چلبي  به دست ترك ها افتاد.

در سال هاي بعد چلبي محمد وارد روملي شد و با نيروهاي خود حاكميت كوزوو را دراختيارگرفت. او با صرب ها هم پيمان شد و برادرش موسي را دستگير كرد و به قتل رساند. منطقه مياني كوزوو در اين دوره دوباره به صرب ها واگذار شد. اين وضع تا زمان حاكميت اسحاق بيگ بر اسكوپيه ادامه يافت.

   درزمان پادشاهي مراد دوم سراسر صربستان به حاكميت ترك ها درآمد و كوزوو نيز داخل مرزهاي امپراتوري عثماني قرار گرفت. كوزوو در اوايل سده هفدهم ميلادي، ازنظرحكومتي ميان مرزهاي دو ايالت جداگانه قرار داشت. در جنوب ايالت هاي مرتبط با بوسني و در شمال منطقه ميترويتسا بود.

 دراواخرقرن هفدهم ارتش اتريش پس ازاشغال مجارستان وارد بالكان شد و كوزوو را نيز به اشغال خود درآورد. در سال 1690 فردي به نام قره محمود پاشا در برابر حاكمان دست به شورش زد. او موفق شد لشكريان عبدالحميد اول را درمنطقه كوزوو شكست دهد. سليم سوم به ناچاربا قره محمود سازش كرد و حكمراني او بر منطقه " يني پازار" را به رسميت شناخت.

پس از صدورفرمان هاي " تنظيمات " و " اصلاحات " در تركيه عثماني،  ولايتي به نام كوزوو تاسيس شد كه شهرهاي نيش و پيريشتينا را شامل مي شد و مركزش صوفيا بود. پس از جنگ عثماني – روسيه در سال 1877 ميلادي، مركز ولايت كوزوو به پيريشتينا تغيير يافت. كوزوو بعدها بر اساس تقسيمات اداري جديد، مناطق اسكوپيه ، سينيتسا، ايپك، پاشليجا و پريزرن را در برمي گرفت. پس از تغيير و تحولات فراوان و شورش هاي متعدد، ارتش صرب در سال 1912 تمام كوزوو را اشغال كرد و براساس پيمان لندن ولايت كوزوو ازسال 1913 بخشي از صربستان اعلام گرديد. كوزوو در زمان تاسيس يوگسلاوي نيز در قلمرو اين كشور باقي ماند.

   كوزوو درچارچوب اداري و حكومتي يوگسلاوي سابق استاني خودمختار بود. اما آلباني تباران اين منطقه از سال 1913 با مهاجرت هاي اجباري روبرو بوده اند؛ واقعه اي كه حداقل تا سال 1940 ادامه داشت. در مبارزه اي كه در جنگ جهاني دوم با آلمان ها صورت گرفت آلباني تباران كوزوو نيز شركت داشتند.

"شوراي نجات ملي " در روزهاي 31 نوامبر 1943 و دوم ژانويه 1944 در نشست مشتركي كه با همكاري سوسياليست ها، ناسيوناليست ها، زنان و جوانان ضدفاشيسم تشكيل شد مقرر كرد: "مردم كوزوو سرنوشت خود را خود تعيين كنند  و درشوراي نجات ملي و فدراسيون يوگسلاوي مانند صرب ها و اسلوني ها راي مستقل داشته باشند."

 اين تصميم ها البته پس از پايان جنگ به فراموشي سپرده شد. كوزوو به عنوان منطقه اي خودمختار زيرمجموعه صربستان قرار گرفت و سرزمين هاي متعلق به آلباني تباران بين مقدونيه، مونته نگرو و صربستان تقسيم شد. در سال 1955 فشاربرآلباني تباران كوزوو براي مهاجرت به كشورهايي مانند تركيه افزايش يافت.

   در سال 1968 فعاليت گروه هاي كوزوويي مستقر در اروپا تاثيرات خود را بروز داد. عده فراواني به دفاع از استقلال كوزوو و تبديل آن به يك كشور و جمهوري مستقل پرداختند.  مردم كوزوو در سال 1981 مجدداً با برگزاري ميتينگ ها و راه انداختن تظاهرات كوشيدند صداي خود را به گوش جهانيان برسانند.

در حوادث ماه هاي مارس و آوريل 1981، 11 نفر كشته شدند. اين وضع تا سال هاي 88 و 89 ادامه داشت. صرب ها همچنان در پي تقويت پايه هاي حاكميت خود در كوزوو بودند. در 23 مارس 1989 بندهايي از مواد قانون اساسي كشورطوري تغيير داده شد كه كوزوو به طوركامل به صربستان وابسته شود. به اين ترتيب 8 واحد تشكيل دهنده يوگسلاوي (6 جمهوري و 2 ايالت خودمختار) تبديل به 7 واحد مي شد و در حقيقت روند فروپاشي يوگسلاوي آغاز مي گرديد.

 مردم طي رفراندومي كه در سال 1990 صورت گرفت مجدداً بر اعلام استقلال پافشاري كردند. نمايندگان كوزوو در 23 دسامبر 1991 به جامعه اروپا مراجعه كردند تا استقلال اين منطقه ازبالكان به رسميت شناخته شود. در انتخاباتي كه در آن ايام برگزار شد، مردم، ابراهيم روگووا (2006-1944) را به عنوان رييس جمهور كوزوو برگزيدند. استقلال كوزوو تاکنون از سوی 57 کشور به رسمیت. مقامات كوزوويي همچنان براي به رسميت شناخته شدن استقلال كوزوو با بسياري از مقامات و دولت ها و سازمان هاي بين المللي در تماس و گفتگو هستند.

***                                                                    

 فدراسيون يوگسلاوي تا پيش از فروپاشي متشكل از 6 جمهوري و دو منطقه خودمختار بود. جمهوري هاي صربستان، بوسني و هرزگووين، اسلوني، كرواسي، مونته نگرو و مقدونيه؛ مناطق خودمختار نيز: ويوودينا و كوزوو. در سال 1989 خودمختاري كوزوو از بين رفت و كاملا وابسته به صربستان اعلام شد. يوگسلاوي در سال 1991 با روند فروپاشي مواجه گرديد و جمهوري هاي اسلوني، كرواسي، مقدونيه و بوسني شروع به اعلام استقلال كردند. در آن دوره  صربستان و مونته نگرو فدراتيو جديدي تشكيل دادند و كوزوو در قلمرو صربستان باقي ماند.

موقعيت جغرافيايي

   كوزوو از شمال و شرق با صربستان و از شمال غربي با مونته نگرو داراي مرز مشترك است. مقدونيه در جنوب و آلباني در غرب كوزوو قرار دارد. مهاجران كوزوو معمولا به آلباني و مقدونيه مهاجرت مي كنند.

وضعيت كوزوو پس از مرگ تيتو

   تيتو در سال 1980 از دنيا رفت. دانشجويان دانشگاه پيريشتينا بيدرنگ پس از مرگ تيتو با بهانه ي نامناسب بودن غذا،  دست به تظاهرات اعتراض آميز زدند. اين اقدام به زودي تبديل به قيامي فراگيربراي اعلام استقلال كوزوو گرديد و تا پايان سال ادامه يافت. اسلوبودان ميلوشوويچ (2006-1941) رهبر صرب با شعارهايي كه درخصوص كوزوو داد توانست درصربستان به قدرت برسد. او گفت : " ازدست رفتن كوزوو مساوي با نابودي صربستان خواهد بود."

 و با برانگيختن احساسات ناسيوناليستي صرب ها اعلام كرد كه از اين پس اجازه  نخواهد داد به صرب هاي كوزوو ظلم شود. او در سال 1989 به قدرت رسيد و از اولين اقداماتش اين بود كه با ناديده گرفتن خودمختاري كوزوو تعلق كامل اين منطقه و جمهوري وي ودينا در شمال يوگسلاوي (سابق) به صربستان را اعلام نمود. مردم كوزوو اما در پي رفراندوم 1997 استقلال خود  را اعلام كردند؛ هرچند تنها كشوري كه آن ها را به رسميت شناخت آلباني بود. فشار صرب ها در اين دوره افزايش يافت.

كوزوويي ها سيستم آموزشي و بهداشتي خاص خود را به راه انداخته و شروع به دادن ماليات به دولت ابراهيم روگووا كردند. افراطيون آلبانيايي با تاسيس ارتش آزاديبخش كوزوو مراكز استراتژيك صرب ها را مورد حمله قرار دادند. پاسخ صرب ها بسيار شديد بود. آن ها روستاها و شهرهاي آلباني نشين را بارها بمباران كردند.

تنها در ماه فوريه، قريب 100 نفر از آلباني تباران جان خود را از دست دادند. پس از اندك مدتي ناتو براي توقف حملات به صرب ها اولتيماتوم داد و كشورهاي عمده غربي با فراخواندن طرف هاي درگير، اقدام به برگزاري نشستني در شهر رامبويلت فرانسه نمودند. به موجب طرح صلح پيشنهادي نشست مذكور، مي بايست بلافاصله آتش بس اعلام شده، و آوارگان جنگي به خانه هاي خود برگردند. همچنين سربازان صرب راهي پادگان هاي خود شوند و نيروهاي ناتو در منطقه مستقر گردند و پس از سه سال رفراندومي براي تعيين سرنوشت كوزوو انجام گيرد.

اما ناتو با ناموفق خواندن نشست فرانسه در 24 مارس 1999 حملات هوايي خود عليه اهداف صرب ها را آغاز كرد. 85 درصد حملات هوايي توسط جنگده هاي آمريكايي صورت مي گرفت. در اين عمليات 430 هواپيما به كار گرفته شده بود كه 8 فروند از آن ها متعلق به انگلستان بود. تبديل اين جنگ به نبرد ميان صربستان و آمريكا موجب ناخرسندي سران ناتو بود. در اين ميان يونان شريك سابق صرب ها به جانبداري از صربستان پرداخت.

در يونان كنسرت هايي به طرفداري از صرب ها برگزار شد و تظاهرات متعددي در برابر تاسيسات ناتو در سلانيك انجام گرفت. روسيه نيز به عنوان يكي از متحدان هميشگي صربستان با حملات ناتو به مخالفت پرداخت.

جمعيت، زبان، و دين مردم كوزوو

جمعيت كوزوو تقريباً 2 ميليون نفر است. 90 درصد اين جمعيت را مسلمانان تشكيل مي دهند كه80 درصد آن ها آلباني تبار هستند؛ 10 درصد باقي مانده نيز ترك و رومي تبارند. غيرمسلمانان كوزوو غالباً صرب هستند. آن ها اغلب در پايتخت و شهرهاي اصلي كوزوو زندگي مي كنند. مذهب غالب مسلمانان كوزوو حنفي است و تعداد كمي از آن ها نيز شيعه اثني عشري هستند.

پايتخت

   پايتخت كوزوو به عنوان يكي از ايالت هاي خودمختار فدراسيون يوگسلاوي سابق تا مدت ها رسماً شهر پيريشتينا بود. اين شهر اما در حال حاضر با فروپاشي يوگسلاوي رسميت خود را از دست داده است؛ هرچند كاركرد مركزي سابق را همچنان دارا مي باشد. دوايراصلي دولتي، سازمان هاي نظامي و نهادهاي شناخته شده آموزشي در اين شهر قرار دارند.

جمعيت پيريشتينا حدود 100 هزار نفر است. اين شهر متشكل از دو بخش كاملا متمايز از يكديگر است؛ منطقه توسعه يافته اي كه محل اسكان و زندگي صرب هاست و داراي ساختمان هاي نوساز و چندطبقه است؛ و منطقه مسلمان نشين كه محله هاي خارج از محدوده و عموماً عقب مانده را دربرمي گيرد. اين منطقه همواره از خدمات شهري محروم بوده است.

 اقتصاد

  كوزوو به لحاظ اقتصادي منطقه اي عقب مانده محسوب مي شود. مسلمانان روستانشين عموماً به دامداري و كشاورزي مي پردازند. بيكاري دربين مسلمانان شهرنشين به وضوح مشاهده مي شود. خيابان ها و پارك هاي پريشتينا مملو از جوانان بيكار است. درصد فقر ميان مسلمانان قابل توجه و درآمد سالانه آنان بسيار ناچيز است.

وضعيت استراتژيك

  جنوب بالكان مهمترين منطقه تمركز آلباني تباران است كه البته شمار قابل توجهي از آنان در چهارگوشه جهان به سرمي برند. حدود 6 ميليون آلباني تبار در منطقه مذكور ساكنند. اين جمعيت مربوط به سه كشور است: آلباني، مقدونيه و يوگسلاوي سابق. بيش از 95 درصد جمعيت 4 ميليوني كشور آلباني داراي نژاد آلبانيايي هستند.

مقدونيه 2 ميليون و دويست هزار نفرجمعيت دارد كه 800 هزار نفر آن را آلباني تباران تشكيل مي دهند. به عبارت ديگر 35 درصد جمعيت مقدونيه آلباني تبار هستند. آلباني تباراني كه در محدوده مرزهاي يوگسلاوي سابق زندگي مي كنند عموماً در كوزوو متمركز هستند. جمعيت آلباني تباران اين منطقه بيش از 5/1 ميليون نفر تخمين زده مي شود.

 آلباني تباران نه تنها در كوزوو كه در مقدونيه نيز با تبعيض هاي نژادي روبرو هستند؛ و به همين دليل است كه يكي از خواسته هاي ديرينه آنان اتحاد و تشكيل دولتي واحد است. كوزوو منطقه اي است كه چنين انديشه اي در آن نمود بيشتري داشته است و به لحاظ تشكيل دولت واحد آلباني تباران در منطقه كوزوو از نقشي استراتژيك برخوردار است.

وضعيت ديني

گفته بوديم كه 90 درصد مردم كوزوو مسلمان و 80 درصد اين جمعيت نيز آلباني تبار هستند. 30 درصد جمعيت كشور آلباني مسيحي و 20 تا 25 درصد آن نيز بكتاشي (پيروان حاجي بكتاش ولي، زاده نيشابور به سال 1281 ميلادي) هستند. اما در كوزوو تقريباً تمام آلباني تباران مسلمانند. ليكن مسلمانان كوزوو به لحاظ معلومات ديني در نسبت با مسلمانان مقدونيه در سطح پايين تري قرار دارند. اين امر داراي چهار دليل اصلي و مشهود است:

1- رويارويي هميشگي مسلمانان اين منطقه با تمايزات قومي و مواجه بودن با انواع فشارها و تضيقات.

2- معرفي ابراهيم روگووا به عنوان رهبر آلباني تباران كوزوو از سوي قدرت هاي خارجي. روگووا درپي ايده هاي ناسيوناليستي بود و حساسيت هاي ديني مردم كوزوو توجه او را جلب نمي كرد.

3- بيشتر آلباني تباران كوزوو معتقدند با تشكيل دولتي واحد و متشكل از تمام آلباني تباران منطقه، خواهند توانست فشارهاي موجود را از ميان بردارند.

4- عقب ماندگي ديني مردم منطقه طي سال هاي حاكميت فدراسيون يوگسلاوي.

   مردم در كوزوو به دلايل مذكور درپي عملي كردن شعارهاي ملي گرايانه خويشند اما با اين حال علاقه آن ها به آشنايي با اسلام روز به روز بيشتر مي شود. ارتش آزاديبخش كوزوو  در سال هاي اخير به مفاهيم و ارزش هاي اسلامي اهميت بيشتري مي دهد و جوانان آلباني تبار را براي فراگيري علوم اسلامي تشويق مي كند.

 نازنین ساعی